پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

Title-less

دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۸۹، ۰۳:۳۳ ب.ظ

 

به نام خدا

 

۱- ظهر با حاج صالح میزنیم بیرون. تخصص ویژه ی ما دونفر پیدا کردن کثیف ترین جاهاست برای زدن دو تا دیزی خراب به رگ!  (هرچند ٬چند مدت پیش یکی از رفقای وبلاگی پس از مشاهده ادعایمان ٬ما را برای شام برد جایی که فقط در کابوسهایتان می بینید! ) اصلا همین که من می گویم صالح٬ مزه دیزی زیر زبانم تازه می شود! ولی امروز انگار بخت یارمان نیست. این اطراف موقعیت کثیف خاصی نمی شناسم من. حاج صالح هم همینطور. بالاجبار رضایت می دهیم به یک جایی اطراف صادقیه. از آنها که یک آدم سیبیلو با یک لباس مثلا محلی ایستاده وخوش آمد می گوید!

کلا گروه خونمان به همچین جایی نمیخورد. چه کنیم که در عسر و حرجیم!

ولی فضای جالبی داشت در کل. با نقاشیهای سنتی روی دیوارها و نورپردازی مناسب و موسیقی سنتی وصدای آبی که نفهمیدم از کجا می آید! صالح می گفت شاید انشعاب آبشان ترکیده باشد!

 

۲- یک زمانی یک بنده خدایی که درگیر یک جریانی بود ویک حال خرابی داشت مرتکب یک اشتباهی شد وفکر کرد که ما یک انسان فهیمی هستیم وگفت براش یک فالی از حافظ بگیریم! امروز فکر می کردیم مگه ما چی چی مون از بقیه کمتره که همش باید شنگول باشیم و به هرچی حال خرابه بگیم " زکی !" پس این شد که تیشه برداشتیم و در یک حرکت مازوخیستی حاد ٬زدیم کاسه کوزه حالمون رو ریختیم به هم و در همون حال خراب دست به دومن حافظ شدیم که دیدیم آره !

 

همای اوج سعادت به دام ما افتد                  اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه                   بود که پرتو نوری به بام ما افتد
شبی که ماه مراد از افق شود طالع             کی اتفاق مجال سلام ما افتد
به بارگاه تو چون باد را نباشد بار                  که قطره‌ای ز زلالش به کام ما افتد
چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم        کز این شکار فراوان به دام ما افتد
خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز        بود که قرعه دولت به نام ما افتد
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی                نسیم گلشن جان در مشام ما افتد

 

۸۹/۱۲/۰۲
پشت کوهها

نظرات  (۱۱)

به به

به به

این مال شعره بود - در مورد شرشر آبم همون لوله اش ترکیده بوده

---

جناب چیز رو هم اگه همون روز 23 خرداد تکلیفش رو روشن می کردند کارش به اینجا نمی رسید که ادای شطرنج بازی در بیاره


خوب بلدید طفره برید از جواب سوال!
" به نام خدا" ی اول هر پست آدمو ترک ِ تحصیل قرار می ده!
من شخصا آدم سوسول و پاستوریزه و اینایی نیستم ولی یادمه یه بار رفتم تو یه رستوران ِ کثیف ، ازاینایی که تو راهن و اینا بعد جای در ِ ورودیشون پرده ی توری نصب شده (نزدیک ِ مشهد بود فک کنم) بعد همین جوری مگس و اینام ول می چرخن. بعد اعصابم متشنج شد هیچی نخوردم.
همینجوری حس ِ خاطره اومد دلم خواس بگم. چیه؟
بعدم که کلا از کلمه ی عسر و حرج خوشم میاد. زیاد نشده تا حالا ازش استفاده کنم خوش به حالتون که تونستین!

به خاطر شما یه بار دیگه استفادش کردم!
چقدر در مورد سبزی ها نوشتید!بس نیست؟قلمتان خوبه قدرش رو بدونید

ما که بس کردیم! اونا بس نمی کنن! مجبور می شیم هی این قلم ارزشمندمون رو آلوده کنیم به منجلاب کثیف سیاست! (شکلک کسی که علوم سیاسی خونده و سوت میزنه!)
.
هه!
آدم بعضی از فال هاش رو به دیگران نگه بهتره! چون لو میره!
مثلا من 70% فال هام اونی میاد که توی یکی از بیتاش میگه:

ز بهر بوسه ای ز لبش جان همی دهم
اینـــم نمی ستاند و آنــم نمی دهد!

فال ما کجا فال شما کجا !
1- نوش جان.
2- فال حافظ........................................................................

....؟....
از قدیم الایام به ما افاضه می نمودند : گوشی طفره رو

چی بگم دیگه!
الان این جایی که رفتید به نظر نمیاد جای نسبتا تمیزی باشه ! جای با کلاسیه ! از روو جام دوغ ! می گم!
پس به اونایی که شوما می گید کثیف باید گفت نه چندان تمییز !

یا حی !
بعضیا فکر میکنند جایی که برای غذا خوردن اتخاب میکنند هرچی کثیف تر باشه خاکی ترند یا مثلا خیلی افتخاره و پهلوونن!
انقدر بدم میاد از این طرز فکر
البته یه وقت فکر نکنید با شما بودما بعضیا رو گفتم
من هیچ وقت از فال حافظ خیر ندیدم! نود و نه درصد مواقع یوسف گم گشته قراره باز آید به کنعان! ما که نفهمیدیم یعنی چی!!

خود من در کودکی همینطوری با حافظ آشنا شدم!
چرا توبلاگفا لایک نداره آخه؟؟؟؟؟؟ باید بگیم برامون بسازن.

میگیم بسازن !
۰۳ اسفند ۸۹ ، ۲۱:۱۶ روزهای پرتقالی
تصاویر چندشناکی بود!
مور مورمان شد!

فک کنم اینجا بیشتر کاربرد داشت تا تو وب ما! صد رحمت به خودمان!

به این میگن یه حس مشترک!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">