پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

تقدیم به محسن

چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۸۹، ۰۴:۱۴ ق.ظ

 

به نام خدا

۱- محمدحسین هر شب به طور متناوب یک شب اصرار می کند که برویم امریکا پیش پسرخاله های من برای دکترا٬ یا برویم انگلیس پیش خاله اش. بعدش هم شروع می کند به تخیل در مورد تشکیل دادن یک شبکه تروریستی در اروپا وامریکا و نهایتا ترکاندن مجسمه آزادی با یک ریموت در حالی که مک دونالد میخوریم! البته این صرفا به خاطر مجموعه مقاله هاییست که در مورد اسلام رادیکال داریم اخیرا می نویسیم.

۲- اخیرا فهمیدم آدمها خیلی تنها هستند. یعنی نه اینکه تنها باشند. تنها نیستند. ولی تنها هستند.

۳-پنجشنبه احتمالا دارم میروم شیراز. شاید تا بعد از عید. شاید هم جمعه برگشتم. بستگی دارد بساطمان جور باشد آنجا یا نه! ولی احتمالا مجبور می شوم بعد از چند روزی برگردم.

۴- امامزاده صالح

۵- محسن الان یک ماهیست که خدمتش افتاده بندرعباس. دلم می سوزد برای کسی که می تواند به تنهایی خوراک فکری یک حزب را به معنی واقعی کلمه تولید کند ٬ در سنی که اوج فعالیت فکری و دغدغه مندی مطالعه وجستجو وپرسشش هست ٬دوسال از عمرش را باید برای سرهنگ چای ببرد و تی بکشد اتاقها را .چون ناحیه ای که هستند سرباز صفر کم دارد! با هیچ منطقی جور در نمی آید به خدا.

۶-  یادم نمی آید

۷- بی خیال

۸- ولمون کن احصاب نداریم.

 

۸۹/۱۲/۰۴
پشت کوهها

نظرات  (۸)

.
این "محمدحسین" به یه جایی میرسه!
من مطمئنم!

این امیدواری شما بیخود نیست!
خب اونجا در مورد حزب و اینا و اونا برنامه ریزی کنن. سربازی خیلی خوبه که!
بعدم که الان شما علوم سیاسی می خونین بعد در مورد مثلا سوسیالیست و اینجور چیز میزا هم می خونین؟
من میخوام قشنگ یکی منو در مورد سوسیالیست توجیه کنه!
یعنی من اصلا فرقشو با کمونیسم نمی فهمم!
بعد اگه کلا یکی بخواد در مورد این چیزا زیاد بدونه باس چیکار کنه؟
اگه اطلاع دارین بگین اگه ندارین که هیچی!

سوسیالیسم یه مرحله از کمونیسمه. مراجعه کنید به کتابهایی مثل "اندیشه های سیاسی قرن بیستم "دکتر قادری یا " دانشنامه سیاسی " آشوری...
در مورد سربازها کاملا موافقم. دوسال از طلایی ترین زمانهای عمرشون...
من فکر می کردم محسن وجود خارجی نداره!
در مورد انگلیس و آمریکا هم به دوستتون بگین همون یه نفر برج دوقلو رو ترکوند واسه هفت پشتمون بسه!

محسن هم از رفقای غار ماست.
"۲- اخیرا فهمیدم آدمها خیلی تنها هستند. یعنی نه اینکه تنها باشند. تنها نیستند. ولی تنها هستند."

حال کردم.
1- اگه تور زدین، من مسئول تبلیغات و گرافیکش باشم؟ بلت دارم می شم ها. خب؟ بعدشم مک دونالد مگه ضبح اسلامیه؟ یعنی قراره روزی برسه که اینطور بشه دیگه؟خب باشه برای من یه هات داگ بگیرید با سس فراوان و نوشابۀ مشکی(کی گفته سس و نوشابه آدمو چاق می کنه؟؟؟)

2- تنهایی...........................................................

3- در دیار حبیب... خوش باشید...........................................

4-...

5- سخته. خیلی.

خبرتون می کنم! شایدم دادیم ریموت رو شما زدید اصلا!
من هم یک شبه محمد حسین می شناسم که خدای این طور تفکرات است !
البته جالب میشه اکثرا !

ما هم خودمون به فکرش بال و پر می دیم !

پس می فهمید من چی می کشم!
آقا من کار خطرناک نمی کنم. من فقط یه در خواست دادم اگه تور زدین، بشم مسئول گرافیک و تبلیغاتش. همین.
یه هات داگ (که احتمالاً تا اون موقع ضبح اسلامی شده) هم افتخار می دم پیشتون بخورم (با تأکید بر اینکه با سس فراوان و نوشابۀ مشکی )

به هر حال منتظر خبرتونم. + یا -
فانتزی باحالی بود.راستی رشتم الکترونیکه اگه تو قسمت ریموتش مشکل داشتین کمکتون می کنم.سیم قرمز و زرد هم به میزان کافی دارم.

خوش اومدید. لطفا سیم چینتون فراموش نشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">