پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

یک حس بی توضیح

سه شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۸۹، ۱۱:۱۳ ب.ظ

 

به نام خدا

 

حس کسی که دم معبر مینی که باز نشده دراز کشیده و همه دارند بی اینکه کسی بهشون چیزی بگه بلند میشن ومی دون سمت میدون و پشت سرشون رو هم نیگا نمی کنن وتو همینطور که دراز کشیدی فقط سرت رو با دستات گرفتی که تیکه های رفقات نپاشه به صورتت وبا خودت تکرار می کنی "بلند شو بلند بلند شو بلند شو..."

...و چشم که باز می کنی همه رفتند و تو هنوز کلمه های بی معنیت رو تکرار می کنی.

 

 

 

۸۹/۱۲/۱۰
پشت کوهها