پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

آدم

پنجشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۰، ۱۲:۰۶ ق.ظ
 

 

به نام خدا

 

 

آدم گاهی نیاز دارد داد بزند. نه که حتما سر کسی باشد. گاهی باید بزنی. واگر کسی نباشد چه بهتر.

آدم گاهی نیاز دارد کسی دور وبرش نباشد که داد بزند وگاهی کسی دور وبرش باشد که حرف...

می دانم

خیلی وقتها آنطور که آدم نیاز دارد نمی شود.

 

 

پی نوشت بی ربط به متن: آدم گاهی هیچ کاری ندارد مگر اینکه برود روی صندلی گوشه حیاط دستهایش را قفل کند توی هم و بگذارد زیر چانه اش وبنشیند به تماشای پیر شدنش و یک هعی با خودش بگوید.

همین.

۹۰/۰۱/۲۵
پشت کوهها

نظرات  (۹)

1- آآآدم.
2- من یه مدت کارآموزی می رفتم، و در کلاس درس و در دانشگاه جملۀ سومتون که با آدم شروع شده رو به شدت نقض می کرد. زن و مرد، هم پر حرف داریم، هم کم حرف. جمع نبند اخوی.

میدونم. برا همینم پس گرفتم حرفمو !
شکل و اسم وبلاگ تغییر کرد؟
اینجا همانجایی نیست که خواسته بودم به من بدهید؟

خواستم بدم بهتون. صفحتون سیاه بود.
ولی من دوست دارم هر وقت داد می زنم کسی باشه حتما

خدا صبر بده به دور وبریاتون !
امتحان چطور بود؟؟

گفته بودم که !
سلام
بنشین بر لب جوق آ گذر عمر ببین. نه گوشه حیاط!

سلام. چه کنیم که در عسر وحرجیم !
خوش به حالتون که بلدید هر چن وقت یکبار از عبارت عسر و حرج استفاده کنید!
قبلا هم گفتم شیفته ی این عبارتم.
اصلا آدم ، آدم نمیشود...دیگه نیازاشو بیخیال.

خودش میاد. دست من نیس!
فرموده بودین یکی از نوبتها رو جیم می زنین.
آماده می کردم خودمو برای دیدن عکستون توی سایت سنجش.

دیدیم یکیش با دوتاش خیلی توفیری نداره!
زیاد غصه نخورید ما هم از امتحان جا موندیم!

نچ نچ نچ
لب جوب (جوی؟) رو هم توصیه کردن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">