پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

روبراه

چهارشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۰، ۰۲:۴۱ ب.ظ

به نام خدا

 

 

 چیزی نیست

چیزی نیست

رو به راهم

روبه "راه"

راهی که تو برایم باقی گذاشتی .

 

 

 

۹۰/۰۴/۰۸
پشت کوهها

نظرات  (۱۰)

دلم را سپردم به بنگاه دنیا
و هی آگهی دادم اینجا و آنجا
و هر روز
برای دلم
مشتری آمد و رفت
و هی این و آن
سرسری آمد و رفت

*
ولی هیچ کس واقعا
اتاق دلم را تماشا نکرد
دلم قفل بود
کسی قفل قلب مرا وا نکرد

*
یکی گفت:
چرا این اتاق
پر از دود و آه است
یکی گفت:
چه دیوارهایش سیاه است
یکی گفت:
چرا نور اینجا کم است
و آن دیگری گفت:
و انگار هر آجرش
فقط از غم و غصه و ماتم است

*
و رفتند و بعدش
دلم ماند بی مشتری
ومن تازه آن وقت گفتم:
خدایا تو قلب مرا می خری؟

*
و فردای آن روز
خدا آمد و توی قلبم نشست
و در را به روی همه
پشت خود بست

*
و من روی آن در نوشتم:
ببخشید، دیگر
برای شما جا نداریم
از این پس به جز او
کسی را نداریم.
نه ! خوشم اومد !
ماشالا دارید یه مینی مال نویس حرفه ای میشید ..
فقط میشه سوژه هاتون رو دزدید !؟

ما خودمون یه پا دزدیم !
.
روز ِ مچاله
صاف می شود !!

دقیقا.
سلام
کدام راه ؟ کدام بی راه ؟
کجاست راهی که برایم باقی گذاشته؟
یه چیزی تو مایه های رو به موت!

به برداشتتون احترام میذاریم !
سلام
عیدتون مبارک

یه راه تازه پیدا کردم! اون کنچ ها قایم کرده بودن برام!!!
اما من پیداش کردم!

عید شمام مبارک
ولی گاهی وقتا هم هیچ راهی واسه آدم نمی مونه! آدم مجبور میشه بایسته! مدت ها...
به هرحال شما وبلاگ خیلی خوبی دارین. قالبشم خیلی قشنگه...
به وبلاگای دوستانتونم سر زدم لینک دوم خیلی وبلاگ خوبی داره. خیلی مفیییید. خیلی خوب. خیلی شیک. خیلی باکلاس!
واقعا شما باس به دوستانتون اقتخار کنین
شما کلی مینی مال نویس شدینا!ماشالله
ضمنا یاد یکی از پستای نیلوفرانه افتادم:
"از حال من مپرس
رو به تو نیست!"

یا علی مدد است...

(شکلک کسی که با یه ذره تعریف خدا رو هم بنده نیس!)
بعله...
قشنگ بود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">