پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

تمام دیشب زلزله می آمد

شنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۰، ۰۳:۴۵ ب.ظ

به نام خدا

تمام دیشب زلزله می آمد. مداوم و به قدرت چند ریشتر در ابعاد روزهای مانده به تاریخ دفاع! بی کم وکاست و دمی وقفه. حاصل آزاد شدن انرژی ذخیره شده در برخورد صفحه های فصل آخر پایان نامه که موجب بروز موجهای افقی وعمودی در روح و روان آدمی می شود و تلفات وخسارات بسیاری برجای میگذارد. توقع زیادیست که حین لرزشهای شدید ستونهای لحظه های فرد٬ دعوتش کنند به تماشای بارش برف. آن هم وقتی آوار این شبهای آخر٬ دم به دم دارد رویش خراب می شود.

 

 

سرقت رسمی ادبی ایده از اینجا.

۹۰/۱۱/۰۱
پشت کوهها

نظرات  (۹)

۰۱ بهمن ۹۰ ، ۱۵:۴۹ زهره سعادتمند
دیشب چه خبر بوده.....

واقعن !
سلام

یعنی میخواید بگید شما تو نیشابورید!

منتظرم
یاعلی
هیچ ربطی نداشت ولی من یاد گریگور زامزا افتادم!!

حالا چی هس اینی که گفتین؟!
خیلیم خوب و عالی.

:)
سلام

تمام دیشب می لرزید... اما ایستادم! روی زمین و تماشا کردم آخرین برف را به هنگام زلزله...

حالا بچه ها با برفهای ِ روی ِ ویرانه ام بازی میکنند!
این حالم را خوب می کند!...
.
.
موفق باشید! در ارئه دفاع در پشت کوه ِ تون!
خواستید میتونیم با بچه ها بیاییم برای تشویق و حمایت و اینا!

نه دیگه زحمتتون نمیدیم !
بهانه نیار ... زود دفاع کن من اومدم بدجوری باهات کار دارم !

دلم برف خواست
زلزله و برف!!!!
شما را شما را به خوندن "مسخ"کافکا! البته بعد از دفاع!!

فک نکنم تا چند سال آینده هیچ کتابی بخونم !
امید به خدا دفاع خوبی داشته باشید.

ممنونم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">