پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

Title-less

شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۱، ۰۷:۵۱ ب.ظ

به نام خدا


چشماش رو تنگتر از همیشه میکنه و همینطور که انگار داره توی عمق ذهنش دنبال چیزی میگرده و نگاش روی یه نقطه ی نامعلوم ثابت مونده, نفسی رو که تو سینش حبس کرده  خالی میکنه و دود سیگارش رو میده سمت آسمون و میگه:

این سالای زندگی به من دو تا درس بزرگ داد

و با کمی مکث ادامه میده که :

که الان یادم نیس چی بودن.

پک بعدی رو عمیق تر میزنه و باز از نو مشغول گشتن ته توهای ذهنش میشه.


بعدش نوشت : امروز دعاگوی جمع از حرم علی ابن موسی الرضا(ع) خواهم بود. فقط قربونتون دعا کنید این طیاره هه یه وقت آب روغن قاطی نکنه یا وسط راه پنچر نشه تا کماکان دعاگوتون باشم !

۹۱/۰۱/۱۹
پشت کوهها

نظرات  (۱۵)

۱۹ فروردين ۹۱ ، ۲۰:۰۵ زهره سعادتمند
شما تو همون ژانر تراژدی و اینا کار کن!
نزن تو طنز جون بچه ت!
:دی
آلزایمر 2 ؟
احتمالا خودتون نبودین؟ که تحت تاثیر آلزایمرین؟
سیگار نکش برادر! واسه ریه ها بده! همه چیز اصن از یه سیگار شروع میشه! شاید اصن الان معتادم شده باشین!
حیف نی اینهمه انرژی و نثر هرز بره؟؟؟
واقعا درس های آموزنده ای بودن

حیف که یادش نیس، والا منم اون دوتا درس بزرگو گرفتم.
خیلیییییییییییییی نامردی !!!



چرا نگفتی می خوای برم مشهد ؟!!!

تو رو خدا من رو یادت نره دعا کنی .... تو رو خداااااااااااااااااااااا
واقعا خسته نباشید...واقعا چه پست عمیقو ژرفی بود! واقعن من کلن متحول شدم!آره
..
.
التماس دعا...
۲۰ فروردين ۹۱ ، ۱۸:۵۳ یک پسر نسبتاً معتقد
کی ؟
امروز یعنی کدوم روز؟ :)

زیارت قبول
التماس دعا
زیارتِ عیدِ شما مبارک
۲۳ فروردين ۹۱ ، ۱۸:۴۵ زهره سعادتمند
هواپیما طوری شده؟!
پس خیلی التماس دعا حاجی خوش به سعادتتون !سفر بی خطر
سلام

وات؟!


منتظرم
یاعلی
سلام


اومدیم که فقط یادآوری کنیم که سکوت اینجا دوست داشتنی نیست.
و نگرانیم!

همین.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">