پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

Title-less

دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۱:۵۸ ب.ظ

به نام خدا

یک وقتی یادم هست- خیلی سال پیش - مشهد بودم و رفته بودم زیارت حضرت. بعد همینطور که یک گوشه ای نشسته بودم دیدم یک سربازی آمده نشسته یک گوشه ای نزدیک ضریح و زانوهایش را بغل گرفته و زار زار گریه می کند. راستش خیلی دلم سوخت آن شب و از ته دلم از خدا خواستم گره از کارش باز کند. انقدری که هنوز هر وقت میروم حرم و از آنجا رد می شوم یاد همان سرباز میافتم که نشسته بود و گریه می کرد. امشب حین زیارت عاشورا توی پادگان وقتی یک حسی شاید "کمی" شبیه آن شب آن سرباز داشتم، یک آن با خودم گفتم کاش کسی باشد که مرا هم دعا کند. 

آخر می گویند دعای "دیگران" در حق آدم بهتر اجابت می شود.

۹۱/۰۲/۱۸
پشت کوهها

نظرات  (۱۹)

سلام من کردم دعارو میگم .......موفق باشی دادا

و ممنونم از همه ی دوستایی که عمومی و خصوصی توی کامنتا ما رو شرمنده ی خودشون کردن.
واس چی گریه میکردید؟باور کنید اگه ندونم نمیتونم دعا کنم!!
۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۰:۲۷ زهره سعادتمند
همین فردا میرم حرم براتون..
منم همیشه یاد سربازای کچل می افتم و دلم براشون میسوزه و دعا می کنم!!!
دعا نمودیم.
کاش مستجاب شود...
"خدا گره از مشکلاتت باز کنه"
یادِ شبِ رسولِ صدرعاملی افتادم و امین حیایی.
.
اگر دعای‌م مستجاب شود...
کاش یکی هم برای ما...
خدا به حق همین روزهای عزیز سربازی رو بکنه چهارسال، آموزشیشم شیش ماه.
آمین.
دل من هم مشهد خواست و پنجره فولادی...
به مادرتان بگویید دعا کند برایتان.
سلام حاجی

ما هم شما رو دعا کردیم... و التماس دعای زیاد داریم

آخ گفتی مشهد
حاجی ما هم جدیدا از وقتی داداشمون سرباز شده هر سربازی و می بینیم بغض می کنیم
عاقبت بخیر شی عامو
اینو یادتون رفت:
(شکلک پشت کوه های محتاج به دعا)
:دی
این پروفایلتون خیلی باحاله.بخش علایقش رو یکم زیادتر کنید
سلام

دعـــــا!


انشاالله که حاجت روا شوید!!!
در حق آدم ... توقع داری در حق تو ام مستجاب شه!!!
شما که ما رو دعا میکنی!؟
اخی.فکر نمیکنم ادمی باشم که دعام تاثیری داشته باشه .ولی حتما این کارو میکنم
ساعت 3 صبح است و برادر عزیز من هم آموزشی کرمانه الان.2 هفته.پسری بسیار حساس! و خوب. دلم یادش کرد با این نوشته تان.
من شما را دعا می کنم.که دلی پاک و شکسته دارم. شما هم دعایش کنید برادر سربازم را.
آمین به دعای" دیگران"

سرباز+ضریح+ زار زار
ترکیب استخوان سوزی بود.


دعایی هست در صحیفه سجادیه برای مرزداران. خوندنش شاید ...
مهرماه پارسال بود یا آبان دقیق یادم نیست، صبح از خواب بیدار شدم،یه کیف دستی کوچیک برداشتم مامانم نبود رفته بود کلاس قرآن.بهش زنگ زدم گفتم می خوام برم مشهد گفت برو. چند دقیقه بعد زنگ زد گفت می دونی فردا زیارت مخصوصه امام رضا ست؟ نمی دونستم. اصن نمیدونستم جریان زیارت مخصوصه چیه.
خلاصه اون روز خیلی از آدمایی رو که به هر شکلی میشناختم دعا کردم.یکی شم شما بودین.
الان فخر فروختم که من واسه زیارت مخصوصه مشهد بودم. متوجه شدین که؟
:)

خیلی لطف دارید. ایشالا هر سال قسمتتون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">