پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

پشت کوهها در بالای دکل !

يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۱، ۰۹:۰۰ ب.ظ

به نام خدا


شیرین ترین قسمت آمورشای این چند روز "راپل" بود. دکلش خیلی بلند بود. حدودا پنجاه متر. ولی ارتفاعی که برای ما سکو زده بودند حدودا بیست و هشت متر می شد. برای من که تجربه ی پرش و ارتفاع نداشتم همینم زیاد بود راستش. قسمت خسته کنندش بالا رفتن از نردبون دکل بود. عمده ی انرژیت موقع بالا رفتن گرفته می شد و به سکو که میرسیدی باید دو سه دقیقه مکث میکردی تا دستات جون بگیره دوباره. پایین یه تونیک پوشیده بودیم( شبیه یه شلوارک که از این حلقه ها وگیره ها برا بستن کابلها داره).همینطور که داشت مربی بالای دکل حلقه ها رو برام چک میکرد وکابل رو وصل میکرد بهم, نگام به یه کلاغه افتاد که توی اون بلندی اومد نشست چند متر بالاتر روی دکل و یهو به خودم گفتم ینی تو از این کلاغه کمتری ! ولی متاسفانه این تشرها فایده ای نداشت !

یه نگاه به مربی که منتظر بود خودم بپرم و از سکو جدا بشم انداختم و گفتم داداش یه لگد بزن هلم بده !

مربی عزیز هم نامردی نکرد و یه لحظه بعد بین زمین و آسمون معلق بودم. به محض اینکه دیدم مشکلی نیست و کابلها نگهم داشتند و همه چی درسته یه جورایی خیالم راحت شد و شروع کردم به کم کم شل کردن کابل.دست راستم پشت باسن بود و با گرفتن کابل, حکم ترمز رو داشت ودست چپ هم برا حفظ تعادل کابل رو دور از بدنم گرفته بود. ولی واقعا لذت داشت. هر چند دو سه بار که کابل رو سریع شل کردم، دستکشم بخاطر اصطکاک با کابل داغ شد حسابی . ولی انقدری لذت داشت که اگر دفعه ی اول رو با اجبار فرمانده رفتیم، دفعه ی دوم رو با دو رفتیم !

۹۱/۰۳/۲۱
پشت کوهها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">