پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

[عنوان ندارد]

چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۱، ۰۳:۱۱ ب.ظ

به نام خدا


مدتها با انسانهایی دم خور بودم که کلکسیونی بودن برا خودشون از اختلالات خواب! مثلا یکی از دوستای عزیزمون که همینجام کامنت میذاره و میگه بیا اسباب کشی کمکم بده! این بنده خدا نصف شبا از خواب بیدار میشه و به طور جدی توی چشات خیره میشه و یه سوال نامفهوم ازت می پرسه! بعد تا جواب اون سوال نامفهومش رو به هرشکل ممکن ندی دوباره به ادامه ی خوابش نمی پردازه! یعنی اگه جوابشو ندی میگی الانه که پاشه بزندم ! ولی شما در پاسخ سوالش بگو مثلا ناپدید شدن ناگهانی اقوام اینکا درامریکای جنوبی بدلیل کمبود دایناسور برا شکار! وژدانن می خوابه !

القصه ! ما انقدر این بنده خدا رو دست انداختیم که الان حودمون به گونه ی جهش یافته و نادری از این اختلالات مبتلا شدیم!

اخیرا پی بردم که یه مدته توی خواب به تلفنام حواب میدم! حالا جواب دادنش به کنار. وقتی بیدار می شم مطمئن نیستم که به گوشیم جواب دادم یا نع! بعدشم اگه جواب دادم اصن یادم نمیاد چی گفتم یا طرف چی گفته! برا همین اگه کسی اون موقع دور و برم نباشه که برام تعریف کنه که مثلا چی گفتم، مجبورم دوباره زنگ بزنم بگم ببخشید! اونی که شما باهاش صحبت کردید من نبودم! 

۹۱/۰۶/۰۸
پشت کوهها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">