پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

این داستان واقعیست...(2)

پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۱، ۱۱:۲۲ ق.ظ

به نام خدا


از عابر که پول برمیدارم موجودیم یه نمه سوال برانگیزه. دقیقا مطمئن نیستم ولی دویست-سیصد تومنی از اون چیزی که باید باشه کمتره. یه مرور سر انگشتی که میکنم می بینم بجز خریدای خونه این چند روزه چیز دیگه ای نبوده.ینی من علاوه بر اینکه شبها توی خواب بلند میشم و بطری آب رو از بغل دستم برمیدارم میذارم توی یخچال وبرمیگردم میخوابم، یه سر هم میرم بیرون خرید می کنم؟! خب راستش در نگاه اول اصلا بعید نیست! ولی چون اولین مورد از خرید در خواب ممکنه رخ داده باشه نیاز به بررسی بیشتر داره و قبل از اینکه برگردم و چند گردش آخر حسابم رو چک کنم یه رسید خریدکارتخوان در کنار کارت مربوطه برام دست تکون میده. مبلغش رو چک میکنم و می بینم خودشه. دویست وهشتاد وشش هزار تومن! البته اسم صاحاب کارتخوان هم هست واون کسی نیست جز اکبرآقا ،بقال نام آشنای محل. یه آن دستم میاد که چی شده. ایشون موقع خرید با کارتخوان مرحمت کردن و یه صفر اضافه برام مرقوم فرمودن .همش یه صفره. ینی به جایی برمیخوره؟! شب که میرسم خونه از جلوی مغازش رد می شم و براش دست تکون میدم و خوشحالم که هنوز به مرجله ی خرید کردن توی خواب نرسیدم. کیفم رو میذارم خونه وبرمیگردم پیشش. همین که جریان صفر اضافه رو خدمتشون میگم میگه اتفاقا من خودم رسیدای خودم رو که چک میکردم فهمیدم و میخواستم بهت بگم! حدودا سه چهار مرتبه ای از اون موقع هر شب از مقابل اکبر آقا رد شده بودم و با هم سلام احوال پرسی کرده بودیم. آیا من اگر چیزی نمی گفتم اکبر آقا همچنان سکوت مرگبار خود را نمی شکست؟ 

آیا واقعا اکبر آقا بعله؟ براستی شما چه فکر می کنید؟!

۹۱/۱۰/۰۷
پشت کوهها

نظرات  (۱۱)

می گفت :)
احتمالن نه،ینی با خودش فک میکرده،اگه یه چیزی باشه خودش میاد میگه، اگرم نمیگه ینی نیس!!
سلام

بعد هی حالا تو ریاضیات بگن صفر ارزشی نداره!

منتظرم
یاعلی
چه معنی داره سرباز اصلن پول بده ....
عوضش
از این به بعد بیا از خودم خرید کن
"ان بعض ظن اثم..."


.
.
.
بهتره خوشبین باشید
شاید سرش شلوغ بوده
شاید منتظر ی فرصت بوده
ما آدما بیشترمون ی پا اکبر آقاییم
ولی تو چیزای مختلف....
سلام آقا فرزانه
نخیر.این وصله ها به اکبر آقا نمیچسبه!
لازمه بگم با اکبراقا نسبتی دارم یا خودتون میفهمین؟!
ئه ئه ... میخواست بهت بگه دیگه گیر نِدِه
ای بابا شمام گیر دادین به یدونه صفر توخالی! 3تا یا4تا یا5تا همه شون رفتنی اند!
اکبر آقا می خواست شما رو امتحان کنه ببینه بلخره کی می فهمید ک ی چیزی سر جای خودش نیست
یحتمل اکبر آقا برنامه های مهمتری در نظر داره براتون

فک کنم فروختنتون
انتخابات نزدیکه
یا مواظب خودتون باشید یا تا چاهار پنج ماه دیگه سربازیتونو تموم کنید
دیـــــــــنگ دیــــــــــــــــنگ؛‌
زود قضاوت نکنیم !
:دی
این سکوت اکبر آقا رو داشت بزرگ می کرد، به کمال می رسوند. شما ازش گرفتین این امکان رو. خدا بگذره ازتون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">