پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

مارگزیده از خیلی چیزها می ترسد

پنجشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۵۸ ب.ظ

به نام خدا

هم دوست دارم کمک بدم به بچه ها که می بینم اینروزا دارن از همه چیزشون میزنن و مایه میذارن برا چیزایی که بهشون اعتقاد دارن و هم از اون طرف ناخوداگاه خودم رو از هرچی جلسه و دیدار و آشنایی هست خط زدم و اینطور وقتا میشم همون آدمی که هیچوقت گوشیش رو جواب نمیده و بعدا خودش به هرکی خواست زنگ میزنه. این دوگانگی رفتار، صدالبته حاصل تجربست. تجربه ای که آدم رو محتاط میکنه و اعتماد به آدما رو سخت . یه جورایی حوصله هم ندارم. همینقدری که چار تا "مثلا" یادداشت تحلیلی بنویسم ،وژدان نداشتم قطعا نه دیگه لگد میزنه نه گاز میگیره. ولی ته دلم میدونم که این اصلا خوب نیست.


۹۲/۰۳/۰۲
پشت کوهها