پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

آزادی؟!!

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۵ ب.ظ

تصویر زیر رو چند روز پیش از کتابفروشی نزدیک محل سکونت در استرالیا گرفتم. کتاب اول از سمت راست با نام "توهم خدا" مربوط به بی دینان... کتاب قرار گرفته در وسط قرآن است و کتاب سفید رنگ سمت چپ انجیل است



ادعایی که حکومت و اکثریت مردم کشورهایی با دولت سکولار مطرح میکنند آزادی دین داری با به عبارتی بی طرفی در امور اعتقادی است. خوب در نگاه اول دیدگاه بسیار خوبی به نظر می رسد. ولی آیا واقعا این گونه است؟ آنچه از سیره پیامبران فهمیده می شود این است که توجه انسانها به یک دین و یا به طور کلی ایمان به توحید نیاز به تبلیغ و تبشیر و انذار دارد. به علاوه اینکه دولت و خانواده های با فرهنگ غربی با این بی طرفی خود درواقع بی دینی را گسترش می دهند. نتیجه این امر در بین جوانانی که تنها نامی از خدا شنیده اند و نه بیشتر کاملا مشهود است. به نظر من آزادی انتخاب دین زمانی معنا پیدا می کند که یک شخص حداقل از کلیات و دیدگاههای دین های الهی (و بعضا غیر الهی) آگاه باشد و نه اینکه صرفا نام آنها را شنیده باشد. 

نظر شما چیست؟!


(تنهایی)

۹۳/۰۴/۲۶
پشت کوهها

نظرات  (۱۷)

۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۱:۰۸ پشت کوهها
یکی می گفت ما الان در وضعیتی هستیم که بی خدایی(آتئیسم) تبدیل به یک دین شده.
با تچکر از جناب تنهایی در بلاد کفر!

بله. یک دین کاملا مستقله الان. با برنامه های تبلیغی و اجتماعات هفتگی !
اینکه آزادی وجود داشته باشه و همه ی افکار فرصت برابر برای تبلیغ داشته باشن یه شوخیه. همیشه یه جریان حاکم فکری وجود داره که تقویت میشه و این برابری رو از بین میبره!
عمرا نمیشه یه حالت بی طرف و آزاد رو در یک جامعه تصور کرد.
فقط در یک صورت میشه گفت آزادی و برابری برای تبلیغ وجود داشته باشه که: افراد جامعه هیچ ذهنیتی در مورد یک دین یا تفکر خاص نداشته باشن. اطلاعات در مورد همه ی ادیان و عقاید بصورت کامل به افراد داده بشه.
که نشدنیه!

درسته. همیشه دیدگاه غالب افراد جامعه بر اقلیت هم تحمیل میشه. حتی اگر به صورت رسمی مطرح نشه !
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۲۱ مردی بنام شقایق ...
موافقم


متشکر می باشم :)
۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۶ پلڪــــ شیشـہ اے
+
۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۴:۵۴ خانم الفــــ
مگر با غیر دین هم میشه آزاد بود؟ :)

نکنه ظریفی بود !
۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۵:۴۳ خارج ازچارچوب
من حس میکنم سکولار،شوخیی بیش نیست.

از یه جهاتی بله !
۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۰:۲۶ یک دانه شن
کاملاً با شبگرد موافقم. یک نکته مهم دیگه هم وجود داره اونم اینه که نباید فراموش کنیم هنوز آدم هایی هسند که برای دین خالصانه تبلیغ می کنند و اوضاع هنوز سیاه سیاه سیاه نشده و نمی شه به خاطر بد بودن اوضاع و در اقلیت بودن کنار کشید. هر کس باید حتی شده دست یک نفر رو بگیره به قدر وسع و قدرت خودش.

بله 

آفرین به آن آدمها
یاران !
شتاب کنید ، قافله در راه است .
می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند .
 آری ...
گناهکاران را در این قافله راهی نیست ...
اما پشیمانان را می پذیرند .
۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۰:۵۲ واتو واتو
چقد رنگ و بوی سیاست گرفته بلاگت. مشخصه که از دغدغه هاتونه.بنظر من که ک این جریانات تحجری راه ب جایی نمیبرن و با اون گفته ک نوشتین این ملتها تا سالیان سال دیگه به روز قبل از جنگ بر نمیگردن زیاد موافق نیستم.میخام بگم خیلی ب خود لتشون وابسته هست. مثال هم ژاپن و فیلیپین که طی جنگ جهانی دوم با خاک یکسان شدن هم هیروشیما هم مانیل ولی با شتاب زیادی ب قبل برگشتن و بهتر هم شدن

این نظر مربوط به مطلب قبل بود فکر کنم !

نظر شما هم محترمه به هر حال :)
درسته مربوط به پست قبله ولی با اجازه تون درباره ی کامنت جناب "واتو واتو" یه چیزی بنویسم.
ژاپن و فیلیپین و چین و ... دشمن های خارجی داشتن و بعد از این مدل جنگ ها یه روحیه ی بسیار قوی برای ساختن از نو وجود داره. ولی در عراق و سویه(بخصوص سوریه)جنگ یه جورایی جنگ داخلی به حساب میاد.
جنگ های داخلی حتی ممکنه به فروپاشی یک ملت ختم بشه. اشاره میکنم به جمله ی معروف دورانت. هیچ ملتی فروپاشیده نمیشه مگر از درون.
البته شاید این سوال پیش بیاد که خب چرا در ایران و بعد از جنگ با عراق چرا این اتفاق نیفتاد؟
این مربوط میشه به جریانات سیاسی و فرهنگی بعد از جنگ که بحث بسیار مفصلیه...
:)

به نظر منم تقریبا همینطوره
ژاپن بعد از جنگ دوم جهانی تجزیه نشد. صرفا تصرفاتش رو از دست داد. عراق و سوریه دارن به سمت تجزیه میرن و فاکتورای داخلی و خارجی زیادی درگیر شدند برا همین هدف. من توی جنگهای داخلی بیست سال گذشته موردی بهتر از بوسنی برا بررسی تطبیقی سراغ نداشتم.
سلام.خب حرفتون که صحیحه ولی یه چیز تقریبا بی ربط به نظرم اومد! تو این تصویر قرآن جلدش سیاه و انجیل با یه کیفیت خوب،جلدش سفیده، و خب بنظرم جای تامل داره!

واقعا؟!
توجه نکرده بودم !
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۴۵ مهیار مهدوی
سلام
هرچند خودم خیلی برام خوشایند نیست این سبک نظر دادن ولی دعوتید به چند خط سیاه قلم
یا حق
انسان همواره در تکاپو و تلاش برای رسیدن به یک زندگی بهتر است و از استعدادهای درونی و امکانات بیرونی که خداوند به او عطا کرده است، برای رسیدن به آن بهره می گیرد. تفاوت انسان ها از آنجا آغاز می شود که در مواجهه با دو سؤال ((من چه می خواهم؟)) و ((چگونه می توانم به آن برسم؟)) راه های متفاوتی را پیش می گیرند و طبیعتا به نتایج متفاوتی هم می رسند.
آگاهی از پاسخ سؤال اول، بخش مهمی از ((انسان شناسی)) است که همواره دین بر آن تاکید می ورزد و با تعبیر ((معرفت نفس)) از آن یاد می شود. آگاهی از سؤال دوم نیز از مجموعه ای از معارف اسلامی را در بر می گیرد که دین را به عنوان برنامه ای برای زندگی و رسیدن به کمال برای انسان قرار می دهد.
لذا به نظر می رسد نگاه ((انسان شناسانه)) به معارف دینی یکی از مهمترین راه های تبیین و تعلیم آن معارف است که به کمک آن می توان به انسان نشان داد که معنویت و دین، همه آن چیزهایی است که تو می خواستی و هر روز به دنبال آن هستی.


ممنون از تحلیل و تفسیر شما

امیدوارم که بتونیم راه درست رو در پیش بگیریم...
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۹ خانم الفــــ
عید بندگی تان مبارک

بر شما هم مبارک
من با متن فوق مخالفم. درونمایه متن فوق اینه که آزادی هست اما بی اعتنایی بیاهمون امر به معروف خودمون نیست اما من حتی اعتقادی به آزادی اندیشه در غرب ندارم. سکولاریسم مثل دموکراسی طنز تلخ روزگا ماست.
این متن از شریعتی هم نکات جالبی داره!

.. و نسل مرا برای بردگی تازه از درون می سازد. ما اکنون به ظاهر برای کسی بیگاری نمی کنیم ، آزاد شده ایم ، بردگی برافتاده است ، اما به بردگی یی بدتر از سرنوشت تو محکوم شده ایم . اندیشه ما را برده کرده اند، دلمان را به بند کشیده اند و اراده مان را تسلیم کرده ایم و ما را به عبودیتی آزادگونه پرورانده اند. و با قدرت علم ، جامعه شناسی ، فرهنگ و هنر ، آزادیهای جنسی ، آزادی مصرف و عشق به برخورداری و فرد پرستی ، از درون و از دل ما ، ایمان به هدف ، مسئولیت انسانی و اعتقاد به مکتب او را پاک برده اند.

و اکنون برادر ما در برابر این نظامهای حاکم ، کوزه های خالی زیبایی شده ایم که هر چه می سازند ، می بلعیم "

استرالیا هم میگن جای خوبیه! شاید ما هم یه سر اومدیم :B

:)
۰۶ مهر ۹۳ ، ۱۱:۰۶ باران زده
سلام
با نظرتون موافقم
توی غرب  گوشی نیست که بخواد حرف دین رو بشنوه... چون قبلا با چیزای دیگه پر شده. چشمی هم نیست که بین اون همه جاذبه بخواد کتاب قرآن توی ویترین رو ببینه. به نظرم حتی همون کتاب الحادی رو هم کسی نمی خونه!

:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">