پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

شش ماه پیش

يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۵ ب.ظ

به نام خدا

آخرین باری بود که آشپزی کردم. بجه ها رو دعوت کرده بودم خونه برا ناهار. جمعه بود.

فک کن، من قیمه بار میذاشتم!

۹۵/۰۶/۰۷
پشت کوهها

نظرات  (۵)

فیلم کوتاه بود؟

اصغر فرهادی؟

آره با یه فلش بک از گذشته شروع میشه!
۰۸ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۴۰ مردی بنام شقایق ...
سلام

خخخخخخخخخخخخ

حاجی بفرس همین  جا که فیلماشونو میفرستن
جایزه میدنا!

ملت هم میان کلی ازت تعریف میکنن و این صوبتا

بعد جایزتو اهدا کن به یکی مثه من!
بعد همون ملت میان فوش کِشِت می کنن دور هم میخندیم...

+
خدایی هر چی تصور میکنم میبینم پیش بند و ملاقه و اینا میاد بهتون :)

سلام خخخخخخخخخخخ
من صرفا یه جفت دست کش داشتم برا ظرف شستن که اونم یه لنگش گم شده!
یه بارم گفتید واسه ناهار فردا قیمه گذاشته ام و یا یه همچین چیزی. ما کلی خندیدیم چون خیلی با لحن مامان ها گفته بودید.

الان فتوسنتز میکنید دیگه. خیلی به صرفه تره.

و تو چه دانی غذای بیرون چیست!
در یک سال گذشته سه مرتبه با علائم مسمومیت غذایی به بیمارستانهای سطح شهر مراجعه نموده ام!
تک خوری ؟؟  :|

اصن محض جبرانش اون روز اومدم!
۱۵ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۳۲ مردی بنام شقایق ...
سلام

طوری نی دادا

ان شاالله خانومت برات میخره دوباره :)
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

منم خخخخخخخخخخ و از این صوبتا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">