پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

۱۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۱ ثبت شده است

به نام خدا


توی مسیرهای عبوری بین شهرهای جنوبی کشور معمولا روی بلندترین نقطه از کوههایی که مشرف به مسیر عبور و مرور هستند اتاقکهایی دیده میشند که امروز بعضا هنوز پابرجا هستند. مکانهایی که قدمتشون به دوران قاجار برمیگرده و تا قبل از تشکیل پاسگاههای بین شهری در دوران پهلوی همچنان فعال بودند. این مکانها حکم اتاقکهای دیده بانی دارند که امنیت کوره راههای اون زمان رو تامین می کردند. این اتاقکها یک دریچه ی خیلی کوچک به سمت جاده ی پایین کوه( طوری که کل مسیر حوزه ی استحفاظیشون در چارچوب دید هست) و دریچه های دیگه ای در سمت چپ و راست اتاقک دارند. دریچه های چپ و راست برای برقراری ارتباط با اتاقکهای دیده بانی دیگه ای هست که در مسیر قرار دارند. ارتباط و کسب اطمینان از امن بودن مسیر و حمله کردن یا نکردن راهزنها هم همیشه از طریق نور برقرار می شده. به نحوی که مثلا علامت دادن توی یک بازه ی زمانی خاص نشونه ی برقراری امنیت و سکوت اتاقک به معنی بروز یک مساله بوده. البته حمله ی راهزنها در اون زمان به وسایل و قافله های عبوری مساله ی غریبی نبوده. به نحوی که در بعضی از موارد این راهزنها به حدی قدرتمند می شدند که به شهرهای کوچک هم حمله می کردند. به همین دلیل هنوز در بعضی از شهرها آثاری از دروازه های اطراف شهر و دیوار کشی ها و خندقها مشاهده می شند. معماری تو در تو به صورت کوچه پس کوچه با دیوارهای بلندکاهگی منازل قدیمی هم تا قسمتی متاثر از همین مساله ی نبود امنیت بوده.

(کیفیت پایین تصویر به دلیل فاصله ی زیاد هست)

پشت کوهها
۳۱ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۵۰ ۶ نظر
به نام خدا


فقط از این غصم می گیره که هرجای دیگه ای که برم - و مجبورم که برم- این زمین و آسمون حداقل برا من نمونه ی دیگه ای نداره .

پشت کوهها
۳۰ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۵۳ ۱۳ نظر
به نام خدا


یک چیز جالب توی موزه ی آستان قدس که احتمالا دیده باشید ،یه پیراهن بود منقش به یک سری ادعیه و اذکار و اوراد و اشکال هندسی و غیر هندسی مربوط به علوم غریبه البته در سایز یک غول !

باید الگوش رو گیر بیارم حتما بدم به یکی از دوستان که توی علوم غریبس ! نمیدونم چرا تا حالا به ذهن این دوستمون نرسیده همچین ترفندی به جهت استفاده ی یک جا از قدرت این علوم .

میشه یه چیزی تو مایه های لباس سوپرمن و بت من !

البته با احترام به اصل علوم غریبه که متاسفانه امروز تبدیل شده به مستمسک یک سری سو استفاده چی به نام فالگیر و رمال ودعا نویس که از علوم غریبه یک سری کتاب بهشون ارث رسیده فقط.

پشت کوهها
۲۷ فروردين ۹۱ ، ۱۶:۱۱ ۱۷ نظر

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ـ


پشت کوهها
۲۶ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۳۰ ۰ نظر

به نام خدا


چشماش رو تنگتر از همیشه میکنه و همینطور که انگار داره توی عمق ذهنش دنبال چیزی میگرده و نگاش روی یه نقطه ی نامعلوم ثابت مونده, نفسی رو که تو سینش حبس کرده  خالی میکنه و دود سیگارش رو میده سمت آسمون و میگه:

این سالای زندگی به من دو تا درس بزرگ داد

و با کمی مکث ادامه میده که :

که الان یادم نیس چی بودن.

پک بعدی رو عمیق تر میزنه و باز از نو مشغول گشتن ته توهای ذهنش میشه.


بعدش نوشت : امروز دعاگوی جمع از حرم علی ابن موسی الرضا(ع) خواهم بود. فقط قربونتون دعا کنید این طیاره هه یه وقت آب روغن قاطی نکنه یا وسط راه پنچر نشه تا کماکان دعاگوتون باشم !

پشت کوهها
۱۹ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۵۱ ۱۵ نظر
به نام خدا


یک وقتهایی از عمر گرانبهایتان را اختصاص بدهید به اینکه بروید زیر نور ماه ,قدم بزنید و با خودتان آواز بخوانید.

فقط حواستان باشد کسی آن حوالی نباشد ترجیحا !


پشت کوهها
۱۸ فروردين ۹۱ ، ۲۳:۲۱ ۱۵ نظر
به نام خدا


سخت ترین لحظه برای من اون وقتی بود که رفتم کنارش نشستم و داشتم غذاش رو براش لقمه می گرفتم که یهو دستم رو گرفت و با اون چشای روشنی که ابروهای بلندٍ سفید احاطش کرده بود، ازم پرسید: 

باباجون چرا فلانی رو نیاوردی؟

.

.

فلانی خودٍ من بودم.

پشت کوهها
۱۵ فروردين ۹۱ ، ۲۲:۳۸ ۲۲ نظر
به نام خدا


تصویری که مشاهده می کنید مربوط به دیروز در دامان طبیعت هست !

جاان من کسی می تونه بگه اشاره ی ما در این تصویر به چیه ؟!

 

پاسخ : بحران خشکسالی حاصل از مدیریت نامناسب منابع آبی زمین وانگشتهایی که به نشانه ی هشدار از وقوع بحران مزبور به خشکی زمین اشاره می کنند.

خداییش یعنی اینقده سخت بود ؟!!!

پشت کوهها
۱۳ فروردين ۹۱ ، ۰۲:۲۷ ۳۴ نظر

به نام خدا

هفت نفری دوباره دور هم جمع می شویم. از این هفت نفر، یک نفر کارشناسی، پنج نفرمان کارشناسی ارشد و یک نفرمان دانشجوی دکتراست . با تشکر از جامعه و مصائب نگفتنی وتکراری اش، جمعمان کلن مجرد است با میانگین سنی بیست و شش-هفت سال و هیچکداممان تصور ازدواج تا قبل از سی سالگی را نداریم. هرچند طرز فکرهامان کم وبیش متفاوت است ولی همه ی بچه ها منفق القول قبول دارند که سیستم دارد پیغام خطا می دهد. خیلی از قسمتهای سیستمی که درونش زیست می کنیم ، معیوب و به طرز فاجعه باری خراب است. در چنین وضعیتی آنهایی که قابلیت اصلاح وتعمیر سیستم را دارند نشسته اند دور گود و سوت می زنند وگاهی محض تنوع، لبخندهای ملیح تحویل ما وهمدیگر می دهند.  

این وضعیت اکثر بچه هاییست که با خانواده هایی از قشر متوسط جامعه، رابطه ای با رگه های قدرت و ثروت جامعه ی محترم ندارند. دور هم جمع شدنهای ما البته بهانه ایست برای صرف دور هم بودن وخندیدن به ریش نداشته ی خودمان صرفا و چندان کسی سراغ بحثهای جدی نمیرود. ولی بچه ها خوب می توانند اوضاع را تحلیل کنند وهمه می دانند و چرایی وچگونگی اوضاع را می فهمند.

با تشکر از همه ی عزیزان صاحب ثروت و قدرت و نفوذ و ریش وقیچی که مصائب جامعه را بواسطه ی برنامه ریزیهای کهکشانی شان بطور کلی مرتفع و بعضا منهدم کرده اند !

پشت کوهها
۱۲ فروردين ۹۱ ، ۰۱:۳۹ ۱۸ نظر

به نام خدا


نخل معروف است به طاقت و تحمل. به ایستادن در برابر گرما و سرما- خشکی و بی آبی. ولی با همه ی زمختی, این درخت می فهمد. باور می کنید یا نه - شعور دارد. البته از جنس همان شعوری که خداوند پاشیده است به وجود همه ی کائنات و مافیها. بعضی آدمها مثل همین درختند. زمخت و سخت و پرطاقت. این موضوع منافی شعورشان نیست. می فهمند. خوب هم می فهمند. ولی آدمهایی که فکر می کنند نخلها نمی فهمند, نمی توانند چیزهایی را که نمی بینند باور کنند.

من نخلها و آدمهای بالا را دوست دارم. آدمهای زمختی که خوب می فهمند.

پشت کوهها
۱۱ فروردين ۹۱ ، ۰۲:۱۴ ۱۲ نظر

به نام خدا


با یک گل بهار نمی شود ولی همان بهانه ای می شود حتی برای جوانه زدن شاخه های خشک و رو به آسمان درخت انجیر .

پشت کوهها
۰۹ فروردين ۹۱ ، ۱۶:۲۸ ۹ نظر
به نام خدا


این شکوفه ها که باز شوند به جای شما هم نفس خواهیم کشید دوست عزیز!

نیازی به گفتن نیست !

پشت کوهها
۰۸ فروردين ۹۱ ، ۱۶:۱۵ ۱۲ نظر
به نام خدا


اولین شکوفه های بادام همیشه نشانه ایست از رسیدن روزهای گرم و مطبوع و هوای بهاری که پس از آن, همه  ی درختهای دوست داشتنی دنیا شکوفه می دهند. همین است که می گویم این شکوفه ها زیباترین نشانه های بهارند.

پشت کوهها
۰۵ فروردين ۹۱ ، ۰۱:۱۶ ۱۷ نظر
به نام خدا

این چند وقتی که نبودم خب خیلی چیزا عوض شده. یه سگ داشتیم که گویا با سگ باغ همسابه ازدواج کردند و امروز که رفتم دیدم بله ! صاحب پنج فروند بچه شدند ! صحنه هایی دیدم از توجه و علاقه ی مادرشون بهشون که واقعا تحت تاثیر قدرت غریزه ای قرار گرفتم که خدا در وجودشون قرار داده. سگ ماده تا چندین هفته بعد از تواد توله ها تقریبا اصلا رهاشون نمی کنه و انقدر بهشون شیر میده تا راه بیفتند. توی این مدت البته سگ نر تقریبا هیچ توجهی به بچه هاش نمیکنه قربونش برم و مشغول زندگی سگی خودشه !

اینم تصویری از توله های مربوطه به حالت در هم تنیده و در خواب :

پشت کوهها
۰۴ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۳۵ ۱۲ نظر

به نام خدا


توی یک جاده ی شلوغ خارج از شهر دارم میروم که متوجه می شوم ماشینی از لاین مقابل مرتب چراغ میزند و رد می شود. ماشین بعدی چراغ می زند ودستش را توی هوا می چرخاند. ماشین بعدی سنگ تمام گذاشته و لنگ قرمزش را بیرون ار پنجره می چرخاند. راننده ی بعدی تا کمر از پنجره خارج شده و داد میزند :

"پیچ بعدی پلیسه ! "

راننده های متخلف همیشه هوای یکدیگر را در جاده های خارج از شهر دارند.

هیچکس تنها نیست !

پشت کوهها
۰۳ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۵۰ ۱۲ نظر
به نام خدا


آقا ما همه چیز این عید را دوست داریم غیر از این قسمت ماچ و بوسه واین حرفا که آدم رو همش تُفی می کنند !

ما هم که سالی یک بار به زحمت این فامیل عریض و طویل رو زیارت می کنیم - دیگه نمیشه در برابرشون مقاومت کرد!

ممنون میشم اگر راهکار عملی دارید ارائه کنید !

بقیه چیزاش بدک نیس. 

با تشکر از آقای نوروز

پشت کوهها
۰۱ فروردين ۹۱ ، ۲۳:۴۶ ۱۳ نظر