پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

پشت کوهها
۲۶ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۵ ۲۷ نظر
به نام خدا
میگفت با یه بنده خدایی یه شب نشسته بودیم همینطوری حرف میزدیم، یه دفه بهم گفت فلانی خیلی دلم میخواد برم کربلا!
منم گفتم دلت میخواد بری؟
گفت آره!
گفتم بلند شو بریم!
می گفت بدون اینکه بریم خونه یا اصلا به کسی چیزی بگیم ، کلید پیکانم رو برداشتم ،سوار شدیم رفتیم لب مرز مهران اونجا اول دو تا شلوار خریدیم و زیرشلواریامون رو عوض کردیم! بعدشم رفتیم کربلا !
پشت کوهها
۲۴ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۱۲ ۱۹ نظر

به نام خدا

حقیقت این است که واقعیت خیلی وقتها خسته کننده می شود.

و اگر آدمیزاد ذهنش محدودیتی داشت فرقی با واقعیت محدود نداشت و آن هم کسل کننده می شد.

اصلا خداوند این آدمیزاد را طوری نقش زده که با چیزهای محدود برای همیشه نمی تواند سرگرم بماند.

برای همین هم به او ابدیت داده است.

حقیقت این است که ما هستیم وخواهیم بود. چه خوشمان بیاید چه نیاید ،

با واقعیتهایی محدود و ابدیتی نامحدود.

پشت کوهها
۱۱ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۵۶ ۲۰ نظر