پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

تصویر زیر رو چند روز پیش از کتابفروشی نزدیک محل سکونت در استرالیا گرفتم. کتاب اول از سمت راست با نام "توهم خدا" مربوط به بی دینان... کتاب قرار گرفته در وسط قرآن است و کتاب سفید رنگ سمت چپ انجیل است



ادعایی که حکومت و اکثریت مردم کشورهایی با دولت سکولار مطرح میکنند آزادی دین داری با به عبارتی بی طرفی در امور اعتقادی است. خوب در نگاه اول دیدگاه بسیار خوبی به نظر می رسد. ولی آیا واقعا این گونه است؟ آنچه از سیره پیامبران فهمیده می شود این است که توجه انسانها به یک دین و یا به طور کلی ایمان به توحید نیاز به تبلیغ و تبشیر و انذار دارد. به علاوه اینکه دولت و خانواده های با فرهنگ غربی با این بی طرفی خود درواقع بی دینی را گسترش می دهند. نتیجه این امر در بین جوانانی که تنها نامی از خدا شنیده اند و نه بیشتر کاملا مشهود است. به نظر من آزادی انتخاب دین زمانی معنا پیدا می کند که یک شخص حداقل از کلیات و دیدگاههای دین های الهی (و بعضا غیر الهی) آگاه باشد و نه اینکه صرفا نام آنها را شنیده باشد. 

نظر شما چیست؟!


(تنهایی)

پشت کوهها
۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۲:۰۵ ۱۷ نظر

به نام خدا

نکته ای که در طی ماههای وقوع جنگ داخلی لیبی همه به آن اذعان داشتند، غیرحرفه ای بودن مخالفین مسلح قذافی بود. اونها بواسطه ی کمک کشورهای غربی به سلاحهای سبک تا نیمه سنگین دسترسی داشتند ولی کمترین تجربه رو در کاربرد این سلاحها نداشتند. اولین گروه مخالفی که در سوریه تحت عنوان ارتش آزاد(جیش الحر) شکل گرفت هم دقیقا همین ویژگی غیر قابل انکار رو داشت. اونها در جنگیدن بسیار کم تجربه بودند. البته این موضوع الان وبواسطه ی چند سال ادامه پیدا کردن جنگ داخلی، به مقدار زیادی مرتفع شده و اونها تجربیات میدانی زیادی در طول این سالها کسب کردند.


یک نکته در اینجا قابل ذکره. گروهی که زیر پرچم دولت اسلامی شام و عراق از سال گذشته به طور جدی وارد ماجرا شدند، از همون ابتدا بسیار باتجربه و حرفه ای بودند. هرچند ظاهر این افراد ممکنه غلط انداز باشه، ولی در بین تیمهایی از اونها که برای عملیات عازم میشن، از متخصص مواد منفجره تا تک تیرانداز و غیره حضور داره. اونها در کنار در اختیار داشتن منابع مادی و تسلیحاتی، آموزش کافی رو هم دیدند و پیشرفت چشمگیر اونها در تصرف مناطق وسیعی از سوریه و عراق در مدتی کم، قطعا به همین دلیل بود.در مورد اینکه این تجهیزات و منابع مالی چطور تامین شده البته نظرات مختلفی وجود داره. ولی موضوعی که تقریبا میشه روی اون تاکید کرد اینه که ایالات متحده در تصویرکلی، از این وضعیت موجود نهایت منفعت رو می بره. تاراج انبارهای سلاح موصل توسط داعش در عراق چه اهمیتی داره وقتی دولت عراق با پول نفتی که در اختیار داره خیلی سریع اونها رو مجددا از امریکا خریداری کرده و جایگزین می کنه؟ سلاحهای مورد نیاز ارتش آزاد سوریه چطور تامین میشه؟ غیر از اینه که قطر و اردن و عربستان و کویت این سلاحها رو عمدتا از ایالات متحده تامین می کنند و از طریق مرز اردن وارد سوریه می کنند؟ تهدید اسرائیل توسط داعش و بقیه ی گروههای بنیادگرای منطقه، پیامدی جز پررنگ کردن آسیب پذیری اسرائیل و نیاز اون به حمایت بیشتر از جانب غرب رو داره؟


البته به زودی یک مورد دیگه این وسط به بحران موجود اضافه خواهد شد، که چیزی نیست جز خروج امریکا و بقیه ی کشورها از افغانستان. اون هم در شرابطی که پلیس و ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان، به مراتب ساختارهای ضیعفتری نسبت به عراق دارند و قادر به محافظت از خودشون هم نیستند، چه رسد به مردم افغانستان. آیا فکر می کنید که امریکا واقعا از خطر قدرت گرفتن مجدد طالبان در افغانستان بی اطلاعه؟

بلایی که جنگ بر سر کشورهای خاورمیانه آورده، هیچ رژیم دیکتاتوری قادر نبود بر سر ملتش بیاره. اون هم جنگی که متاسفانه در عراق و سوریه ماهیت فرقه ای و مذهبی پیدا کرده. مورد مشابهی که میشه با بررسی اون به نکات مهمی رسید، جنگ داخلی بین مسلمونها و مسیحی ها در بوسنی در دهه ی نود میلادی بود. شاید بیست سال از اون جنگ میگذره ولی این کشور هنوز نتونسته دوباره روی پای خودش بایسته. کینه هایی که در دل مردم این کشور در نتیجه ی قتل عام مسلمونها به دست مسیحی ها شکل گرفته به نظر تا نسلهای بعد اثرش رو همچنان خواهد گذاشت. در صورتی که نیروهای حافظ صلح سازمان ملل، همین امروز پستهای خودشون رو که حائل بین مناطق مسیحی نشین و مسلمان نشین هست ترک کنند، بسیاری از مسلمونها انتقام از همسایه های مسیحیشون رو حق خودشون می دونند. همینطور افسردگی و مشکلات روانی بعد از جنگ، مردم این کشور رو به ملتی خمود و در خود فرو رفته تبدیل کرده. بسیاری از مردم هنوز با این سوال مواجهند که چرا باید عزیرانشون رو اینگونه از دست می دادند. آیا شما شنیدید که مثلا یک دانشمند بوسنیایی به فلان یافته ی مهم دست پیدا کرده، یا فلان پیشرفت علمی در این کشور حاصل شده؟

حالا در نظر بگیرید که تلفات جنگ سوریه چندین برابر بوسنی هست. سوریه بدون شک تا سالها قادر به بازگشت به وضعیت قبل از سال 2011 نخواهد بود و یک سوریه ی ضعیف، قطعا همون همسایه ای هست که اسرائیل به اون نیاز داره و مطلوب امریکاست.

پشت کوهها
۲۲ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۰ ۵ نظر

به نام خدا

چند سال پیش و در کشاکش هفته های اولیه ی شروع درگیریهای مسلحانه ی شورشیان با نیروهای وفادار به معمرقذافی در لیبی، وقتی برای اولین بار خبرهایی از افرادی به گوش می رسید که از کشورهای مختلف دنیا به سمت لیبی سفر می کنند و در بدو ورودشون، پاسپورتهاشون رو که بعضیا متعلق به کشورهای اروپائیست می سوزوندند، دقیقا به این موضوع فکر می کردم که توی ذهن این آدما چی میگذره و اینها چه آینده ای رو برای خودشون می بینند؟ این شورشی های مسلح، با این حرکتشون می گفتند که دیگه هیچ وقت قصد برگشت به کشور مبداشون رو ندارند. خب این سوال پیش میومد که اینها چه برنامه ای دارن؟

درگیریهای لیبی بواسطه ی حمایت مستقیم جنگنده های ناتو در کنار مسلح کردن شورشیان، در عرض چند ماه به پایان رسید و اونها تونستند قذافی رو به اون وضع خفت بار بکشند. خب بعد از هر جنگی زمان صلح می رسه و سربازها به نزد خانواده هاشون برمی گردند. ولی خیلی از این افراد لیبیایی نبودند و با کاری که کرده بودند، نمی تونستند به کشورهای خودشون برگردند. خب اونها چه کار کردند؟

درست عین همین اتفاقها در زمان حضور شوروی در افغانستان در دهه ی هشتاد میلادی هم افتاد. گروههای مقاومتی که معروف به مجاهدین افغان بودند، شامل افرادی با ملیتهای مختلف سعودی، پاکستانی و غیره می شدند و سالها برعلیه اشغالگری شوروی در افغانستان جنگیدند. ولی وقتی شوروی یکروز تصمیم گرفت که به یکمرتبه و برای همیشه از افغانستان خارج بشه، این افراد باید چکار می کردند؟ به همین ترتیب بود که سرمایه های مادی فردی به نام بن لادن به کمک اونها اومد و با طرح ایده های ضد غربی و ضد امریکایی ، این افراد رو به دور خودش جمع کرد و هسته ی اولیه ی القاعده شکل گرفت. ایده های القاعده، در چارچوب مرزهای سرزمینی تعیین شده و فعلی کشورها نمی گنجید و یک مبارزه ی طولانی مدت و جهانی رو مطرح می کرد. این چارچوبهای ذهنی، بهترین بستر برای پذیرش جنگجویان خارجی بود که بعد از خروج شوروی از افغانستان، دیگه جایی برای برگشتن نداشتند و القاعده به این ترتیب شکل گرفت و به اونها "هویت" داد. این افراد حالا زیر یک پرچم می جنگیدند و برای رسیدن به یک هدف مبارزه می کردند و شعارهای اونها در افغانستان و عراق و پاکستان یکی بود.

دیدن فیلمهایی از تبعه های اروپایی در سوریه که پاسپورتهای خودشون رو این روزها مقابل دوربین پاره می کنند، زنگ خطری هست برای هر کسی که دوست داره درسهای تاریخ رو جدی بگیره. حتی اگر تا چند سال آینده، سوریه و عراق به ثبات برسند، این افراد مثل بازیکنهای ذخیره، آماده ی رفتن به هر کشور دیگری هستند که نیاز به حضور اونها داشته باشه.

پشت کوهها
۱۷ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۹

به نام خدا

تصویر زیر به مقدار زیادی شرایط فعلی سوریه رو نشون میده. قسمت خاکستری رنگی که از جانب مرز عراق در شمال شرق سوریه رو فراگرفته و طبق تصویر اول، در سال 2013 اصلا وجود نداشت، همون جگرگوشگان داعش هستند که ظرف مدت یکسال وبا سرعت زیادی بخشهای زیادی از سوریه رو از کنترل ارتش آزاد و جبهه النصره و ارتش درآوردند و رسما دولت اسلامی عراق و شام رو اعلام کردند.

قسمتی که به رنگ سبز کمرنگ دربالا هست، مناطق کرد نشین هستند که درحال حاضر ارتش هیچ کنترلی بر اونها نداره و رسما با عقب نشینی نیروهای ارتش به سمت حلب و حمص، کنترل اونها به کردها واگذار شد.

بخشهایی که به رنگ سبز پررنگ هست هم در اختیار ارتش آزاد هست. بخشهای خاکستری رنگی که الان داعش در اختیار داره، تا قبل از اومدن اونها تحت کنترل ارتش آزاد بود. داعش به هیچ وجه با ارتش آزاد میونه ای نداره و هرجا همدیگه رو ببینند دست به شمشیر و نیزه و اگر نبود اسلحه می برن!

بخشهای قرمز رنگ هم که تحت کنترل ارتش هست. البته باید توجه داشت که قسمتهای شرقی سوریه رو بیابانهای وسیع فرا گرفته و رسما شهر و آبادی وجود نداره. بخشهای سبز رنگ در وسط قسمتهای قرمز رنگ، منطقه هایی رو نشون میده که ارتش آزاد از کنترل ارتش سوریه درآورده.بعضی از اونها مثل دوما، در حاشیه ی پایتخت هستند و چندساله محل درگیری روزانه ارتش آزاد و نیروهای وابسته به بشار هستند. مقایسه ی این دو تا نقشه که فاصله ی زمانی یکسال رو نشون میده، پیشرفت وبازپس گیری بعضی مناطق توسط ارتش و ورود یکباره ی عنصر داعش به سوریه از مرزهای عراق رو نشون میده.

دونستن این نکته خالی از لطف نیست که در طول یک سال گذشته، چند گروه شیعه ی عراقی با آموزش و تجهیزات و آمادگی مناسب وارد بخشهایی از سوریه شده بودند و با در اختیار گرفتن بعضی از مناطق، عملیاتهای محدودی در هماهنگی با ارتش انجام می دادند. با سقوط شهرهای عراق توسط داعش، عده ی زیادی از اینها دوباره به عراق برگشتند. این یکی از اهداف حاشیه ای والبته مهم داعش از ناامن کردن عراق بود.

وضعیت آینده ی سوریه، به نظر من نهایتا و با ادامه ی وضع موجود و در صورتی که عامل دیگه ای وارد بازی نشه، تبدیل سوریه به یک کشور تجزیه شده خواهد بود. همون وضعیتی که به نظر من برای عراق هم اتفاق خواهد افتاد و نشونه های اون از سالها قبل نمایان بود.


پشت کوهها
۰۶ تیر ۹۳ ، ۱۰:۳۱ ۱۰ نظر