پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

تا جایی که من یادم میاد بیشتر مطالبی که در مورد زندگی در فرهنگ غرب در اینجا نوشتم جنبه انتقادی داشته و به نوعی از نبود معنویت حکایت می کرده. اما سوال مهم اینه که چرا بسیاری زندگی در کشورهای غربی را ترجیح می دهند؟ چرا بسیاری از افراد با وجود فرصت شغلی بهتر در کشور خود بازهم ترجیح می دهند کار سخت تر و کم درامد تر داشته باشند ولی در یک کشور اروپایی یا یک کشور با فرهنگ غربی زندگی کنند؟


مسلما دو عامل اصلی در پاسخ به سوالات های فوق عامل اقتصادی و مذهبی است. وضعیت عمومی اقتصاد کشورهای غربی بسیار بهتر است و همچنین عده ای هم به خاطر دین گریزی زندگی در این کشورها را ترجیح می دهند. اما با کنار گذاشتن این دو عامل موارد دیگری هم وجود دارد که باعث جذب بسیاری از نخبگان و به طور کلی هر فرد زندگی کننده در این کشورها می شود. مهمترین این عوامل که بیشتر جنبه فرهنگی دارند عبارتند از:


1. احترام

یکی از تفاوت هایی که از بدو ورود و صحبت با مردم این کشورها خود را نشان می دهد احترام و خوش برخوردی است. موارد استثنا را که کنار بگذاریم، بسیاری از فروشندگان و کارکنان ادارات جوری با شما برخورد می کنند که گویی روز اول استخدام آنهاست و شما نیز اولین مراجع آنها هستید. احوالپرسی، لبخند، و تشکر از مراجعه شما از مکالمات دائمی آنها است و تقریبا شما را تا انتهای روز شاد نگه می دارد. همچنین برای مثال اگر ناگهان در خیابان به شخصی تنه بزنید وی فورا شروع به عذرخواهی می کند حتی اگر مقصر نباشد ! این فرهنگ و نحوه برخود با شما در طولانی مدت نه تنها رفتار شما را نیز اصلاح می کند بلکه به شما احساس شخصیت می دهد و در مقابل در مواجهه با بد رفتاری احساس بسیار بدتر از گذشته به شما دست می دهد. این عامل اخیر باعث می شود که زندگی در فرهنگ دیگر که در آن احترام متقابل فراگیر نیست بسیار دشوار شود !



2. اعتماد و راستگویی

عامل دیگری که به شدت در مقایسه فرهنگی مشخص است اعتماد به یکدیگر و زشت شمردن دروغ است. برای مثال بسیاری از فروشگاهها در این کشورها نظارت چندانی بر اجناس خود ندارند و تقریبا همه مردم داوطلبانه پس از انتخاب جنس مورد نظر برای پرداخت مراجعه می کنند. یا برخی از موزه ها و نمایشگاهها به دانشجویان تخفیف می دهند و صرف اینکه شما اعلام کنید دانشجو هستید کفایت می کند و حتی نیاز به نشان دادن کارت دانشجویی نیست! از طرف دیگر دروغ گویی به شدت امر نکوهیده ای است و تقریبا رابطه شما را با صمیمی ترین دوست از بین می برد. ماجرای جالبی که خود من شاهد آن بودم این بود که متوجه شدم خانمی درحال دعوا با مسئول یک باشگاه ورزشی است. پس از کمی دقت در مکالمه آنها متوجه شدم که مسئول باشگاه به آن خانم گفته بود که می تواند با کارت دانشجویی به وی تخفیف عضویت دهد با وجود اینکه کارت وی منقصی شده بود و او دیگر دانشجو نبود. آن خانم از این ناراحت شده بود که مسئول باشگاه خلاف مقررات عمل می کند و از وی می خواهد که فرم عضویت نادرست پر کند در حالی که این کار باعث می شد وی تخفیف خوبی دریافت کند !!!


3. برابری در برابر قانون

یکی دیگر از عواملی که به شدت زندگی در غرب را جذاب می کند برابری همه مردم از جمله بالاترین مقامات نظامی و کشوری در برابر قانون و سیستم قضایی است. تقریبا هر کسی می تواند بدون ترس و با اطمینان کامل به دادگاه برود و از وزیر یا سردار نظامی و حتی پلیس شکایت کند. اگرچه هزینه دادرسی زیاد کمی مشکل آفرین است اما بی طرفی و استقلال قضات عاملی بسیار مهم در نظم و پیشرفت این کشورها است. برای مثال هرگونه بازداشت غیر قانونی یا بدون مدرک شخصی توسط پلیس موجب خسارت های سنگینی برای پلیس خواهد شد. البته باید توجه داشت که این کشورها در سیاست خارجی خود معمولا متفاوت عمل می کنند و منافع خود را گاها بر قانون ترجیح می دهند.


باز هم باید تاکید کرد که موارد فوق مطلق نیست و مسلما هر کشوری دارای نقص ها و یا افرادی با برخورد ناشایست است. اما مهم این است که این موارد در اقلیت قرار دارند و اکثریت دارای معیارهای فوق هستند. حال باید اندیشید که فاصله ما با این معیارها چقدر است؟ 


(تنهایی)


پشت کوهها
۱۷ مهر ۹۳ ، ۱۰:۴۵ ۹ نظر

به نام خدا

امروز بعد از ظهر توی اداره در رو بسته بودیم و داشتم به چند نفر از بچه ها نحوه ی بستن سریع چفیه به دور صورت رو توضیح می دادم که چشمتون روز بد نبینه، معاون اداره یهو در رو باز کرد و اومد توو!

من :|

معاون اداره :|

بچه ها :|

نیروهای داعش در استان موصل :|


یعنی یه جوری نیگام کرد که انگار ابوبکر البغدادی رو در حال خروج از موصل به سمت استان رقه در سوریه دیده باشه!

تصویر زیر درست لحظاتی قبل از مشاهده ی ما با این قیافه توسط معاونت محترم گرفته شده و ارزش دیگری ندارد!

پشت کوهها
۰۱ مهر ۹۳ ، ۱۹:۳۹ ۱۸ نظر