پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

به نام خدا

چند ماهه گذشته در کنار کار، صرفا فرصت نصفه نیمه ای برا استراحت بعد از کار داشتم و دیگه رسما به هیچ موضوعی نرسیدم. حتی شیراز یا مشهد رفتنم هم شده اینطوری که امشب برم و فردا شب برگردم. عکاسی و گشت و گذار هم تعطیل.

تراکم آدمای عوضی اطرافم توی جند ماه گذشته به شدت افزایش یافته و حتی چند وقتیه راههای عوضی بازی برای مقابله با عوضیا رو دارم یاد می گیرم! ولی چون ذاتا عوضی نیستم (البته هنوز!)، خیلی وقتا کم میارم. یک آدم عوضی توی مجموعه ی ما هست که البته آدم خاصی نیست و نمونه های زیادی از ایشون در دهه های گذشته تولید شدند. یکی از بچه ها چند وقت پیش می گفت از روزی بترس که صبح از خواب بیداری بشی و توی آینه نگاه کنی و اون همکار عوضیمون رو توی آینه ببینی ! جدا ترسیدم!

توی یک سیستمی کار می کنم که با محدودیتهای اجباری که برام ایجاد شده، توقع مسئولیت کامل در برابر خروجی ها از من وجود داره. به هیچ زبونی هم نمی تونم به آقازاده ها حالی کنم که...هیچی اصن.

بیشتر از همیشه وقتی یادم میاد که حضرت آقا دلش به مجموعه هایی مثل ما خوشه و ما رو در خط مقدم جبهه میدونه، غصم می گیره. غصم می گیره ولی ناامید نمی شم. چون میدونم که انقلاب مال این آقازاده ها نیست. این آقا زاده هایی که انقلاب رو ملک خودشون می دونند و بقیه رو نامحرم و غریبه. خودم که جمله ی قبلی رو می خونم حس می کنم شعاره. ولی باور کنید یک عده ای هستند که انگار انقلاب سهم الارث ابوی محترمشونه و چون سیستم دچار یک فقدان و کمبود جدی در زمینه ی آدمهای باتجربه و با شعوره، اینها شدند گل سر سبد مجلس.

دارم پیر می شم

 یه زمانی زندگیم نریشن داشت. حالا حداکثر خش خش نوار خالیه! دیگه حوصله برا خیلی کارا و خیلی آدما ندارم. بد یا خوب بودنش رو هم حتی نمی دونم. کلا خستم.

پشت کوهها
۲۷ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۸ ۶ نظر