به نام خدا
یکی بیاید به عناصر ذکور و اناث ٬به هر نحوی که من یکی هنوز بلد نشده ام حالی کند که محمل تشکیلات وکار تشکیلاتی جای پیدا کردن عشق گمشده ونیمه ی یافت نشده و دلبری واین حرفها نیست. یعنی نیست. یعنی نباید با این دید وارد کار شد که بله. یعنی خاک بر سر کسی که دیدش این باشد. یعنی لطمه ی این مساله متوجه یک مجموعه خواهد شد٬نه صرف چند آدم داغان! یعنی حقیقتا فقط خود خدا از نیات آدمها خبر دارد وبس.
یک موضوعی را دوستان مدتها از من مخفی کرده بودند.شاید و چرایش را نمی گویم. ولی خودتان قضاوت کنید که چرا باید در یک فضای تشکیلاتی٬چهار نفر که با هم رابطه ی رفاقتی قدیمی دارند از قبل کار سازمانی٬همزمان به یک نفر علاقه مند بشوند و قاعدتا سه نفر از جمع به خیل کثیر عشاق ناکام بپیوندند! و قسمت اعظم آن مجموعه زان پس به دلیل عواقب این مساله با مخ به زمین بخورد وما مدتها دنبال یافتن دلیل این ضعف ونقصان باشیم تا بالاخره هاتف بیاید که بله ! دوستان دیگر انگیزه ی کار که چه عرض کنم انگیزه ی زندگی هم ندارند !