تمام
دوشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۰، ۰۴:۵۵ ب.ظ
به نام خدا
آتش افتادست به خرمنگاهم و "من" بی محابا می سوزم وشعله می کشم در تاریک روشن شب و ماه و تو ایستاده ای . ایستاده ای به تماشا گویا. به انتظار نمی دانم که ای که از نمی دانم کجایی بیاید وبل خاموش کند حریق هستی مرا.
به دل نگیر. به دل نگیر خوب من.
دلی که نسوزد که دل نیست.
می سوزد وتمام می شود.
می سوزم وتمام می شوم.
۹۰/۰۱/۲۹