دل دیوانه ی 1
چهارشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۰، ۰۳:۴۷ ق.ظ
به نام خدا
تمام مدادهایم را شکستم تا هرگز طرحی از این روزها نکشم
همه ی کاغذهایم را به باد سپردم تا نکند لک بیفتد سپیدیشان به سیاهی این شبها
ذهنم را شستم وپهن کردم روی بند رخت توی حیاط
هرچند می دانم هیچکدام از اینها چاره ی قطعی برای یک دل دیوانه نخواهند بود.
۹۰/۰۴/۲۲