پشت کوه
چهارشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۰، ۰۳:۴۸ ب.ظ
به نام خدا
نمی دانم چرا هر وقت یک کوه می بینم دلم می خواهد بروم پشتش زندگی کنم
حالا چرا نمی گویم جلوش و می گویم پشتش بماندها
اصلا زندگی کردن پشت کوه احتمالا قسمتی از آینده ی من باشد
زندگی کردن پشت کوه یک فوایدی دارد ها
به جان خودم
این الان شعر نبودها
کلا چیز خاصی نبود
شما هم نروید پشت کوه یکوقت
آنوقت شاید مقاله هایتان سروقت نرسد به ناشر
شاید مطالعه ی نظریات فوکو را از دست بدهید
شاید استاد راهنمایتان نتواند پیدایتان کند وکارتان داشته باشد
شاید آیس پک نباشد پشت کوه و دق کنید از این غصه
شاید هم خیلی چیزهای دیگر
نیایید تا خلوت من هم به هم نخورد
یا حداقل بروید پشت کوههای خودتان
ممنونم.
۹۰/۰۴/۲۹
ذهن سیال و خلاقی دارید.