پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

مزخرفات !

جمعه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۰، ۰۴:۰۲ ب.ظ

به نام خدا

۱-چند روز پیش برا گرفتن مدرک موقت کارشناسیم رفته بودم بعد از حدود چهار سال دانشگاه کارشناسیم. نمی فهمی ندیدن حتی یه آشنا یه صبح تا ظهر توی دانشگاهی که چارسال توش زندگی کردی واز وجب به وجبش خاطرات مزخرف شیرین داری یعنی چی. همه رفته بودن. همه چی عوض شده بود. مکانا همونا بودنا ولی انگاری حکم عکسای توی آلبوم رو داشتن. سیاه وسفید. (یه چیزی توی پرانتز اینکه وقتی مدرکه رو گرفتم ٬یارو که اون مهر آبیه رو دست آخر زد روش گفت الان نرو پرس نکن که مهرش خراب میشه. منم چون عجله داشتم وایساده بودم همونجا فوتش میکردم که مهر مدرکم خشک بشه ! اون لحطه فهمیدم فوت کردن مهر مدرکی که هنوز خشک نشده یکی از لذتهای خفیه ایه که فقط کسایی که مدرکشون رو فوت کردند درک میکنند! )

۲-مثل تو بودن سختترین کار دنیاست. مثل من بودن هر روز سخت تر می شود.می چه می شوم؟ نمیدانم(پالسهای نامنظم یک ذهن خسته وخراب)

۳- دست چپم رو از شیشه دادم بیرون و همونطور که با اون یکی دستم فرمون رو چسبیدم ٬صدای ضبط ماشین رو زیاد می کنم و باهاش می خونم " دنیا رو بی تووو نمی خوام یه لحظـــــه...دنیا بی چشماااات یه درووغ محضـــــه !... اون سمت خیابون ٬روبروی پادگان پارک می کنم ومیرم تو. (فلش فوروارد ! )

۴- استاد داوری که مدتها رو مخش بساط پهن کرده بودم چند روز پیش زد زیر همه بساطمون و رفت ! حالا مگه تو این وضع بازار استاد داور گیر میاد؟! به هزار بدبختی یکی رو پیدا کردم دست آخر که توی رزومش اتهام اثبات نشده ی جاسوسی برا اسرائیل رو داره! بنده ی خدا عضو تیم مذاکره کننده هسته ای زمان خاتمی بوده ! حالا یه فصل من کامل در مورد نحوه ی شستن تیم مذاکره کننده ی اون موقع و مذمت سازشکاریشونه! به نظرتون ۱۰ میده بهم ؟!

۵-آقا اگه زد یوهو من گم و گور شدم یه مدت خب نگران نشید جان عزیزتون ! اولا که آخه من آدمم؟ دومم که حتی اگه من رفته باشم اطلسی ها رو هم بو کنم٬بالاخره یه جوری اون لحظه آخر که کادر داره بسته میشه و اسامی میاد بالا ٬به پرستار بخش میگم بیاد اینجا خبر فوتم رو درج کنه ! پس بی خبر اگه موندید ینی هنوو نرفتم سراغ اطلسیا !

۶- شماها که بچه اید و دلتون پاکه دعا کنید برام ! بخدا خیلی خستمه.

۹۰/۱۱/۲۱
پشت کوهها

نظرات  (۱۵)

سلام
حس بند 1 رو حس میکنم!( حس آرایه ی جناس بود؟!!)
حس بند 2 رو نگرفتیم!
حس بند 3 هم ما رو یاد عاشقا انداخت!

منتظرم
یاعلی

خجالت نمی کشید حس بند دو رو نگرفتید؟!( شکلک بچه پررو!)
چقد نا امید...

تاحالا ناامید ندیدی جان من !
بعد بدون مدرک موقت کارشناسی چجور واسه ارشد ثبت نامتون کردن پَ؟ با پارتی و اینا؟ (خدایا من چقد تیزم! مچشو گرفتم)
ایییی!!! تا اون موقع میخواید هنوز همین آهنگارو گوش کنید؟ ببینید به سر کچل و کلا تیریپ سربازی اهنگای یاس میاد! والا!
به نظر من اون فصل و حذف کنید جاش عکس بذارین!
اطلسی بو کردن حالا مگه یعنی چی؟!
شما که سیدین دلتون پاکه! بعد از اینکه دعا کردین شاه برگرده واسه ماهم دعا کنید! ما هم خودمون هم خسته ایم هم مرده هم داغان. هم همه چی! (کلا فهمیدین چقد این شماره شیش و به خودم گرفتم دیگه؟ بچگیشو که نه! دل پاکیشو!)

نه ! زمان ما پارتی نبود اصن. اون قدیما تعهد میگرفتن که زودی ببریم براشون. مام زودی بعد از چند سال بردیم براشون! اون فصل رو هم فک کنم حذفش کنم جاش نقاشی بکشم بهتره. بعدشم که بابا شما داغان تر از منید اصن ! قبول ! دعا کنید !
۲۱ بهمن ۹۰ ، ۱۷:۲۴ زهره سعادتمند
جناب، ما پیشاپیش دلسوزی و ترحم خودمون رو جهت اون فلش فوروارد اعلام می داریم!


بعدشم اینکه اصن دلیل نمیشه که! حالا اطلسی ها نباشه یهو اومدیم و رفتید توو باقالیا!! خلاصه ما باید بدونیم چه خبره دیگه!! (شکلک ٍ طاهره خانوم بود تو اون سریاله که قدیما میذاشت! خیلی فضول بود!)

(کلا این ضرب المثلو دوس داشتم گفتم بگم. به خودتون نگیرید! )
اولندش که یه حسی بهم می گه این باز از اون پستای خدافظیه!
دومندش نع به گمونم 10 هم نمی ده! تا شما باشید انقققد نوکر ایدئولوژی نباشید!

سومندش ما دعا می کنیم خستگی شما تموم شه شما دعا کنید مال ما!
چارمندش یه حس دیگه ای هم حس که هیییی وول می زنه اون گوشه هاو می گه دفه بعد که مادر خانواده دیدتون باید جمله ی معروف "دیگه می خوام برات آستین بالا بزنم" رو بلند بگه!

چارمندش همون اولندش !
اصن من خودم خرابتم !
خودم قبلش هرچی اطلسی هست بو می کنم !

این خستگی آخر پایانامه همه شیرینه البته !

التماس دعا ... پروپوزالم رو دادم واسه تصویب ... ردیف بشه فرداش میام !!!
بدون من جایی نری !!

اطلسی ها رو هم بو نکن حاجی تو جوونی هنوو!
زدن به در و دیوار برای گم شدن اصل ماجرا! برداشت من اینه.

نکنه من میام حقیقت نهان در پستهام رو به شما میگم وبعد یادم میره ؟!
۲۱ بهمن ۹۰ ، ۲۳:۴۲ پشت کوهها به :)
ما عوضی هستیم
ولی نه بخاطر پادگان+ بیمارستان+ پرستار !
آخرش میایید می نویسید دفاع کردم با نمره 20 ان شاءالله بهترین نتیجه رو می گیرد

خدا از دهنتون بشنفه !
۲۲ بهمن ۹۰ ، ۱۶:۴۸ قرعه کشی عشق
آقا اطلسی که چیزی نیست شما اگر گلایل هم بو کنید ما نگران نمیشیم
خوب شد؟!

میذارنش روی مزار هرکی اطلسیارو بو کرده.
1- :)
2- بله بله.
3-احسنتم. تبارک الله.
4- 20 میشی.
5- ینی اون "خستمه" ها کاملاَ شیرازی بود. خسته نباشی حالا.

زنده باشی جوون!
خدایا توبه(به فتح ه!) از این همه اعتماد به نفس!
بعله. جناب پدربزرگ یا شایدم مادربزرگ!

پیر شی جوون!
سلام

1- پس زود اقدام کنم براش!

2- این "پالسهای..." بدجور کشته میده!

3- فقط خندیدیم! - واقعن خندیدیم! خاصه وصتی تخیلمان به کار افتاد همزمان با خوندنش! -

4- آقا این فصلو حذف نکنید! خوبه! بعدش میایید مینویسید ما می خندیم دور همی!

5- حالا شمام میخوایید گم و گور شید یه خبر بدید قبلش!

6- کلن مرده این حس ِ پدربزرگی و عموئی تونم!
یهو یه بلایی سرتون اومد شاکی نشید! بچه س و دعاش دیگه!

از عرض خیابون رد میشی مواظب خودت باش عمو !
1-عین اینو تجربه کردم 2-"تو" ینی خداجون! 3-در راه رسیدن به 4-
5-هنوز دارید اطلسی تازه بیمارستان بو می کنید، دور از جون مریضید یا شایدم اَنتِرن یا چی! 6- نمیشد این همه شرطو شروط نذارید، در حضیض هم می توان عزیز بودا!

شما استثنائا بدون پیش شرط دعا کنید برامون!
ما بو می کنیم...شما هر کاری دلت خواست بکن!

باشه !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">