چهارشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۰، ۰۲:۱۱ ب.ظ
به نام خدا
اساتید که بلند شدند و ایستادند برای اعلام نمره ی پایان نامم٬ احساس زندانی رو داشتم که منتظر بود قضات دادگاه تجدیدنظر٬ حکم بر تبرئش بدند .
هفده وهفتادوپنج از هجده٬ حکم آزادی من بود!
راستی
بعد از آزادی باید کجا برم؟
الان باس بریم چن وقت زندگی کنیم تا وقت کچل شدن برسه!
وژدانن جای خوبیه !
ایشالا شمام یه روزی از مصائب دفاعت بنوبسی !
ما با این شعره خیلی خاطرات داریم!
کارشناسی ارشد بوووووق !
زنده باشین !
هه هه هه هه !
یاه یاه یاه یاه !
ایشالا به حق همین روز عزیز شما بیست بگیرید :)
نخند !
این بشارت رو بهتون میدم که عمرتون کفاف دیدن کچلی ما رو میده !
بوووق
پس این بیست وپنج صدم فک می کنید برا چی کم شد؟! نکردم دیگه!
سطح تهدیداتون رو یه کم ببرید بالا تر ! مثلا این که چون شما فلان کردید من خودم رو کشتم وخدافظ!
ولی توصیت حکم توصیه ی رطب خورده رو داره که منع رطب کند!
صمیمانه مچکرم!
بیخودتر از رشتمون خودمونیم تازه !
آخه کی با ما میاد پشت کوه؟ :)
از زیرشاخه های علوم سیاسی
توصیتون رو جدی می گیرم!:)
ممنونم!
چرا از هیژده؟ یعنی فقط بیست و پنج صدم کم شدین؟ اه چه درس خون
ولی خب تبریک و اینا! خیلی خوشال شدم واقعا
الان باس برید کچل شید دیگه! مگه نه؟