System Error
به نام خدا
هفت نفری دوباره دور هم جمع می شویم. از این هفت نفر، یک نفر کارشناسی، پنج نفرمان کارشناسی ارشد و یک نفرمان دانشجوی دکتراست . با تشکر از جامعه و مصائب نگفتنی وتکراری اش، جمعمان کلن مجرد است با میانگین سنی بیست و شش-هفت سال و هیچکداممان تصور ازدواج تا قبل از سی سالگی را نداریم. هرچند طرز فکرهامان کم وبیش متفاوت است ولی همه ی بچه ها منفق القول قبول دارند که سیستم دارد پیغام خطا می دهد. خیلی از قسمتهای سیستمی که درونش زیست می کنیم ، معیوب و به طرز فاجعه باری خراب است. در چنین وضعیتی آنهایی که قابلیت اصلاح وتعمیر سیستم را دارند نشسته اند دور گود و سوت می زنند وگاهی محض تنوع، لبخندهای ملیح تحویل ما وهمدیگر می دهند.
این وضعیت اکثر بچه هاییست که با خانواده هایی از قشر متوسط جامعه، رابطه ای با رگه های قدرت و ثروت جامعه ی محترم ندارند. دور هم جمع شدنهای ما البته بهانه ایست برای صرف دور هم بودن وخندیدن به ریش نداشته ی خودمان صرفا و چندان کسی سراغ بحثهای جدی نمیرود. ولی بچه ها خوب می توانند اوضاع را تحلیل کنند وهمه می دانند و چرایی وچگونگی اوضاع را می فهمند.
با تشکر از همه ی عزیزان صاحب ثروت و قدرت و نفوذ و ریش وقیچی که مصائب جامعه را بواسطه ی برنامه ریزیهای کهکشانی شان بطور کلی مرتفع و بعضا منهدم کرده اند !
بخشی ش واسه همون عزیزان صاحب ثروت و قدرت و ریش ِ نداشته و قیچی و ایناس
بخشی ش مربوط به فرهنگ میشه که دست ِ امثال همین هفت نفره.
(یه بحث خیلی طولانیه. خودمو سبک کردم دوج جمله شو گفتم! که ممکنه اصن کسی متوجه نشه چی گفتم!)