Vandalism
به نام خدا
حتمالا شما هم در طول زندگی تان فرصتش برایتان پیش آمده که شاهد صحنه هایی از آشوب و بی قانونی مفرط باشید. یک چند وقت پیش داشتم با یک بنده خدایی در مورد ظرفیت بالقوه ی مردم اطراف ما برای وندالیسم حرف میزدم. خب شاید بدانید که وندال ها یک قومی بودند متعلق به سرزمینی در شمال اروپا که در 455 بعد از میلاد به رم حمله کردند. شدت تخریب و وحشیگری آنها در حدی بود که در طول تاریخ برای خودشان اسم ورسمی به هم زدند و چنان نام نیکی از خود بجا گذاشتند که اسمشان به دایره المعارفها به جهت توضیح گونه ای از رفتار نابهنجار خرابکارانه پیوست. البته نمونه ی مشابهش برای ما ایرانی ها مغولها بودند. ولی از آنجا که خاطره ی تلخ تاریخی این مغولها هنوز هم روان ما را آزار می دهد اصلا قصد ساختن اصطلاحی برای جایگزینی وندالیسم را نداریم!
بگذریم. این بنده خدا با اشاره به یک سری تجربه های موردی از جمله اتفاقات و آشوبهای سال 88 می گفت مردم تهران به خاطر درونی نشدن گستره ی وسیعی از هنجارهای فرهنگی و اجتماعی و غیره به میزان زیادی مزین به خوی آشوبگری نهفته ای هستند که اگر لحظه ای این دست قانون و کنترل از بالای سرشان برداشته شود مرتکب رفتارهایی می شوند که خودشان هم نمی توانند توی خوابشان ببینند ! فقط تصور کن مثلا اعلام شود فردا ساعت هشت تا هشت و بیست دقیقه ی صبح، همه ی دوربین های کنترل ناجا و غیره خاموش می شود و همه ی ماموران انتظامی راهنمایی و غیره ی سطح شهر بروند خانه شان و بیست دقیقه بعد برگردند. فکر می کنی توی این بیست دقیقه چه بر سر شهر خواهد آمد؟
برای شبیه سازی این مساله در ذهن مبارک و به منظور هضم آن، مواقعی را تصور کنید که از استادیوم ،جوانان عزیز ورزش دوست پس از مشاهده ی فوتبال راهی خانه هایشان می شوند. بعضی وقتها که احساس کثرت تعداد و خیال راحت از عدم وجود عواقب برای اعمال ارتکابی به دلیل ازدحام به سراغشان می آید، همانطور که گفتم دست به رفتارهایی می زنند که خودشان هم نمی توانند توی خوابشان ببینند. این البته فقط یک مثال کوچک است و مولف به دلیل ملتزم بودن به مسائلی چون شرم وحیا از باز کردن مساله معذور است.
وژدانن اتو کشیده نوشتن برا من از مصادیق شکنجست !