پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

[عنوان ندارد]

سه شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۱، ۱۰:۵۰ ب.ظ
به نام خدا



ایشون از اقوام کامبیز هستند. روی میز اتاق بغلی ما زندگی می کنن و توی شیشه شون از این چیزای رنگیه که وقتی میندازی تو آب بزرگ میشه ! کلن بچه ها به گیاهان علاقه دارن. فقط حیف فضا مهیا نیست. سپردم یه چن شاخه از یه پیچک برام بذارن توی آب ریشه بزنه و چن وقت دیگه قراره بیارم اینجا کلن از همه در ودیوارا بره بالا تا فضا برا پرورش تمساح و گراز مهیا بشه وصدالبته بچه های خودمونم بتونن دوباره به اکوسیستم جنگلی و محیط وحشی که در اون رشد و نمو کردند برگردن !   
۹۱/۰۹/۲۸
پشت کوهها

نظرات  (۱۶)

بامبو هم بیارید با کلاس میشه!
سلام فامیل دور

این بهش میاد!
ببخشید این قوم و خویش کامبیز اسم ندارن خودشون؟
چ وضه معرفی کردنه؟

شما پول ندارین از اون رنگی رنگیا بریزین ب پای کامبیز؟ ی وخ افسردگی مرغی نگیره توو دیار غربت؟
۲۹ آذر ۹۱ ، ۰۰:۱۳ دشتْ‌بان
ما والا یه مهْ‌تاب داشتیم. از کسی که خریدیم، گفت روزی یه فنجون آب بده به‌ش. بعد مام همین‌کارو می‌کردیم. بعد مامانِ ما هم هی گیر می‌داد که این نباید این‌قد آب بخوره و چندروز یه بار باید آب بدی و اینا و کار به جایی رسید که ما گفتیم اصن مال خودت، نخواستیم، هرکاری خواستی باهاش بکن. هیچ‌چی دیگه، به یه ماه نکشید که ما دیگه مه‌تاب خانم‌مون رو ندیدیم!
با چه عشقی خریده بودم‌ش... هی روزگار. چه روزای خوبی بود...
میگم چند وقته در صدات تغییرات نهفته ایجاد شده نگو از اکو سیستم ت جدات کردند
انشاالله هر چه زود پیچک ها بزرگ شه شوما هم به اکو سیستم ت برگردی و موجب خنده ما را فراهم سازی

تو هم بیا بابا ! خوش میگذره!
این بهش میخوره اسمش " ملیکا " باشه . از اون رنگى رنگیاش معلومه.

چه معنى داره اصن با کامبیز معاشرت داشته باشن؟هرچى من هیچى نمیگم. خانواده رد میشه هااااااا‌‌ !!!

+بعدشم یه سوال : شما تمساح و گراز رو رو دیوار پرورش میدین؟ عجیبا و قریبا
بچه ها
فامیل ِ کامبیز

فامیل ِکامبیز
بچه ها!


+این جمله آخرتون که از صدتا فحش بدتر بود!!
داره بیماری همه گیر می شه. این یه اخطار بود.
۲۹ آذر ۹۱ ، ۲۱:۴۶ زهره سعادتمند
این صندلی ها ب کسی وفا نکرده آقا!
آخ جون جنگل
برا ما جا هست ؟؟؟؟؟
البته جدا باشه خواهر برادرا
آخه معلومه شوما با همون جنگلای دوران اموزشی عادت کردبن این فضا دیگه بهتون نمیچسبه
شرمنده وا
دیگه انگاری نمیتونین مثه ادم باشید حتما
دوست دختر کامبیزه؟ چه باکلاس م هس! چیزای رنگی و ورق آلومینیومی! چه خانم! چه سبز! چه شاداب! چه خوش اندام! برعکس کامبیز ِ دراز ِ‌ زرد ِ‌ زشت ِ شما

دیگه فردا ایشالا انا لله و انا الیه راجعون! دیر فکر برگشت به اکوسیستم افتادید!
از الان بخواد با این چیزمیزای رنگی شروع کنه بزرگ شه چی میشه..!
۰۱ دی ۹۱ ، ۰۰:۰۵ ستاره صبح
ایشون باید آقا هوشنگ باشن. فرقشم با آقا کامبیز اینه که خانومش احتمالا بیشتر بهش میرسه
جنگل دیگه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">