این شده اوضاع ما
به نام خدا
خداوند بعضی انسانها رو به غایت بی چشم و رو آفریده! ولی نه. اینطوری نیس. بعضی آدما در طول زندگی گهربارشون به سان انسانهای بی چشم و رو زندگی می کنن. فک کنم اینطوری بهتر شد! ینی من یه چیزی میگم شما یه چیزی آره. پرونده های بعضی از دوستان و اساتید فرهیخته ی دانشگاهی که میاد سمت ما و مطالعه می کنیم گاهی شامل چیزهایی میشه که احساس میکنم بعد از وقت اداری باید برم بدم شاخامو برام کوتاه کنن!
یارو با منشیش رابطه ی بوق دار داشت.بعد خب گزارشش رو میدند و طرف پس از طی مراحل اداری و قضایی و محرض شدن موضوع از سمت هیئت علمی اخراج شده بود. بعد حالا برا تجدید نظر مرسومه که برمیدارن یه درخواست می نویسند و از خودشون دفاع می کنند تا در رای صادره براشون تخفیف قائل بشن. برداشته بود نوشته بود منشی بنده در اون زمانی که باهاش رابطه داشتم به حکم اینکه منشی بنده بوده در دایره ی محرمین بنده بوده! و از وقتی که ایشون از دفتر بنده رفتند دیگه از دایره ی محرمین من خارج شدند و دیگه جان خودم باهاش رابطه ای ندارم! با همچین اساتید فرزانه ای سروکار داریم ما !
بعد راستش در
حال حاضر متاسفانه طوری شده که آدما خیلی راحت با یه تغییر قیافه و لباس
سعی در موجه جلوه دادن خودشون میکنند وبعضی ها هم این وسط فریب می خورند.
طرف اومده بود نشسته بود مقابل ما و ذر طول یک نیم ساعتی که منتظر بودیم که
پروندش برسه همش به ظاهر موجه و محاسن مبارکش نگاه میکردم و میگفتم یعنی
این چه مساله ای داره و اصن برا چی این؟! چند دقیقه بعد پروندش اومد
وچشمتون روز بد نبینه ! چیزی که لای پروندش نبود پیدا نمی شد! ینی هرچی فک
کنی بودا! هرچی! اصن من خودم ترسیدم یه لحظه پاشدم از اونجا رفتم بیرون!
ولی به قیافه ی طرف که نیگا میکردی میخواستی ازش التماس دعا بطلبی! ماشالا
ظاهر سازی رو به نحو احسن انجام داده بود! آخرشم یادم رفت برم ازش بپرسم
رمز موفقیتش چند رقمیه.
راست و دروغش با ملت شایعه کن ... ولی خدا نکنه یه پرده ی ستر خدا کنار بره ... همه از هم فراری میشن!!