چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۱، ۰۶:۱۳ ب.ظ
به نام خدا
انسانها در هنگام خروج از مترو در مواقع شلوغی به دو دسته تقسیم میشن:
یکی گروهی که حاضرند چند دقیقه گاهی منتظر بابستند تا از پله برقی استفاده کنند و برا زودتر خارج شدن از مترو با پله برقی سعی می کنند از هم جلو بزنند و عمرا حاضر نیستند یک قدم بردارن و از پله ها برن بالا
دسته ی دوم سربازهایی هستند که مثه مرد از پله ها میرن بالا ونیم نگاهی هم به پله برقی و ملتی که در انتظار خلوت شدن اون هستند نمیندازن. مثه مررررد !
نه دیگه
ما هر روز مثه مرد از پله ها میریم بالا! :دی
این همه آدم خسته؟ این همه آدم با پا و کمر دردناک؟
یا این همه آدم تنبل و راحت طلب!
یه چن متر کرال پشت میرفتی خودت رو به میله ای چیزی میرسوندی!
متروی ولایت شما راه نیفتاد مگه؟!
آورین
آدرسمون رو بچسبوتیم رو جیب شما راحتتره هااا !
و سربازها مردن! مرررد!
ینی از پله بالا رفتن برا آینده ی جوانان مضره؟!
یا کسانی که از پله ها در سراسر دنیا بالا میرن خودآزارن؟!
چطوری سرکار دژبان ساکن در هتل ساری!
ینی هرکی از پله بالا میره قصد ازدواج داره؟!
یادم باشه از پله برقی استفاده کنم منم!
بح !
سلااام !
شوما از بچگی متشخص و فهمیده و اینا بودی اصن ! :دی
خوب اون یه تیکه رو باید میاوردن از رو پل رد شه!
خیلی ساده بود که !
اگه راس میگی بیا پشت بلاگ دعوا !
:))
:)
فقط قربوندون این حق الزحمه ی ما فراموش نشه
به همه ی دست اندرکاران برنامه ی زلال احکامم از همینجا خسته نباشید میگم!
خب خیالم راحت شد!:دی
اونوخت این صدو هشتادتا رو شمردین ینی ؟!!
عب نداره
انسان تو همین سختبا مرررد میشه!
بذارید نیگا کنن
همیشه به خط شکنا یه طور دیگه ای نیگا کردن!
ای واای!!چقدر این کلمه ی آخرو غلیظ نوشتین!... آیکون اونی که لباش مثل موجای الکترومغناطیسی فیزیک دبیرستانه و چشاش اینور اونور میچرخه ی بلاگفایی ( تشویش خودمون )
الان خواستین بگین امروز مثه یه مررررد از پله ها رفتین بالا!!!!؟ :دی