بامزه بود
به نام خدا
یه بچه ی پن شیش ساله رو دیدم که رفته بود یه نون بربری گرفته بود. بعد این نون رو وقتی جلو دهنش می گرفت تا پایین زانوش میرسید و همینطور که میرفت خونه از بالاش هی گاز میزد و اندازه ی چند بند انگشت از بالای نون تورفتگی داشت!
مکث کردم و وایسادم نگاش کردم.
بامزه بود.
آخـــــــــــــی ... :)))
خب شما که وایسادین نگاش کردین یه دفه یه عکسم ازش میگرفتین دیگه!!