پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

س و ا ل

چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۴۶ ق.ظ
به نام خدا
وقتی امروز می بینم که ارتش سوریه داره توی شرق حلب، روستا به روستا رو پس می گیره و اخبارش توی رسانه ها رو می بینم، یاد وقتی می افتم که این مناطق شهر به شهر سقوط می کردند و با سقوط کل استان ادلب در شمال غرب، کم کم بیم این میرفت که شاهد سقوط استان به استان باشیم. شهرها، پادگان ها، فرودگاهها یکی پس از دیگری داشت سقوط میکرد. 
فرودگاه ابوالظهور، فرودگاه کویروس، فرودگاه جراح، فرودگاه طبقه، فرودگاه تی فور و مناطق دیگری که مقابل چشم های ما یکی یکی سقوط کردند و سربازان مدافع اونها مظلومانه توی بیابونها تک تک و دسته دسته سربریده یا تیربارون شدند. من نمیدونم وقتی اینها رو از دست می دادیم دقیقا به چی فکر می کردیم و اصلا فکر می کردیم یا نه. اصلا اهمیتی داشتند برامون یا نه. ولی جیزی رو که می دونم و امروز می بینم اینه که حالا برا پس گرفتن روستا به روستا و تپه به تپه ی مناطقی که دومینو وار و با کمترین پشتیبانی و بیشترین سرعت از دست دادیم، باید هم هزینه ی مالی بیشتری بپردازیم و هم خون بیشتری بدیم. من منطق داعش، النصره، ارتش آزاد و بیشتر گروههای کوچیک و بزرگ رو می فهمم و در منطق عمل خودمون روی زمین موندم. 
من هنوز نمی تونم بفهمم ما چکار می خوایم بکنیم؟ ما چطور می خوایم چکار بکنیم؟ ما اینطور چکار می تونیم بکنیم؟ هیچکسی رو هم پیدا نمی کنم که به سوالهام بتونه جواب بده و از همه چیز بیشتر، از این می ترسم که یه روز بفهمم کسی جواب این سوالها رو نمی دونسته. بیشتر بگم؟
۹۶/۰۳/۱۷
پشت کوهها

نظرات  (۳)

۱۷ خرداد ۹۶ ، ۰۵:۲۲ زهره سعادتمند
من این ترس رو راجع به مسائل داخلی، خیلی زیاد دارم!
یعنی همش فکر میکنم آخرش یه روزی میاد که میفهمیم بدجوری سر کار بودیم و اساسا اونطور که فکر میکردیم، درست نبوده. و اونطور که تصور میکردیم درست نبوده،درست بوده؟ بیشتر بگم؟
 

نه کافیه!
همیشه میگفتن که عامل شکست ناپذیری ما اینه که اگر دشمن رو شکست بدیم پیروز شدیم و اگر هم کشته بشیم، شهید راه خدا.هزار و دویست سیصئد سال بر همین منوال گذشت و بنی بشری حریف ما نشد تا اینکه گیر کار رو پیدا کردن و یکی با تفکر جهادی رو انداختن به جونمون این باعث میشه فکر کنیم که توی گل گیر کردیم و نمیتونم پیروزی های چشمگیری که همیشه بدست میاوردیم رو بدست بیاریم.
که البته من با اینا مخالفم.هنوز اونقدر دست برتر نسبت به اینا داریم.
در مورد سوریه و سقوط پشت سر هم شهر ها خیلی عوامل دیگه دخیل بودن.حتما خودتون میدونید که چقدر شرایط سیاسی سوریه و عدم وحدت مردمش ضربه زد به ما.چقدر خیانت ها در سوریه شد تا جلوی پیروزی هارو بگیره.حزب الله رو در سوریه ببینید.با این نیروهای اندکش هرجا بهش مجال داده میشه ورق رو برمیگردونه ولی خوب خیلی مسایل دیگه دست به دست هم میدن که نذارن همه چی به نفع ما پیش بره.سوریه رو نماد جبهه مقاومت ندونید که بخاطر دوتا شکستش و دوتا عقب نشینی بگیم جبهه مقاومت شکست خورده.
نمونش رو توی عراق دیدم.وقتی بسیج مردمی شکل گرفت و اون وحدت بین نیروها به وجود اومد یادتون هست که ظرف یک ماه همه چیزو داشتن برمیگردوندند به حالت اولیه که  ناگهان از داخل و خارج به طبل تفرقه زدن.توی عراق داشتیم میرفتیم که مثل خودشون یک شبه نه ولی خوب یک ماهه تمام خرابی هارو جبران کنیم.چقدر سیاستمدارای عرقی سنگ اندازی کردن چقدر این ملاهای عراقی که بصیرت نداشتند فتوای بیجا صادر کردند و باعث شد کار بعد این همه سال به سرانجام نرسه
بر خلاف شما فکر میکنم میون این ادم های سرگردون که فقط شعار میدن و هیچ کاری نمیکنن و شما ازشون بیم دارید هستن مردایی که میدونن دارن چیکار میکنن.کم هستن ولی هستن


وضعیت عراق و سوریه از ابتدا هیچ ربطی به هم نداشتند. الانم آینده ی این دوتا خیلی از هم دوره. فکت ها اساسا در خصوص این دوتا با هم فرق میکنند. حرف من اینه که ما همه ی اینها رو از اول می دونستیم.
:(

ما هم :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">