پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

آدم که نیست!

يكشنبه, ۸ اسفند ۱۳۸۹، ۰۲:۱۰ ق.ظ

 

به نام خدا

 

صبح میرسم شیراز. هنوز آفتاب نزده. وسایلم را نگذاشتم زمین نم نم باران شروع می شود.

هوای بارانی جان می دهد برای ........

برای...

خوابیدن علی الحساب!

نزدیک ظهر بیدار می شوم. هنوز نم نم وگاهی تندتر می بارد. گوشی را برمیدارم وپیامکی میفرستم برای چند نفر از رفقای شیرازی که برویم چرخی بزنیم. جوابهاشان قابل پیش بینیست:

"عامو تو این هوااا کی حال داره ! "

باز میروم توی هپروت. ولی به ناچار برای ناهار بیدار می شوم.بعدازظهر می نشینم پای خرده کارهای مانده از قبل تا شب می شود. چه زود حوصیه ام سر رفت اینجا. هنوز نم نم باران می بارد وبی چتر میزنم بیرون. هوا بهاریست واگر باران نبود کتم را هم نمی پوشیدم.

حین پیاده روی احسان زنگ میزند. بعد از کلی طفره رفتن وسرخ وسفید شدن پشت تلفن معلوم می کند که آمار می خواهد. امر خیر است انشالله ! می گویم صبرکند تا برگردم شاید بتوانم کارش را راه بیندازم. کلا صبر نمی فهمد این بشر. شاید هم حق داشته باشد. طرف را چند باری از دور ونزدیک دیده وبا اتکا به ترفندهای اطلاعاتی بسیار پیچیده اسم ورشته ودانشگاه طرف را درآورده! روده بر می شوم از خنده وقتی جزئیاتش را تعریف می کند. گویا دل بی صاحابش حسابی به تالاپ تولوپ افتاده!

به ناچار زنگ میزنم برای چند نفر از هم دانشگاهی های طرف برای اطلاعات تکمیلی.قرار می شود خبرم کنند. ای کاش دل آدم افسار داشت. یا حداقل کمی شعور داشت که بفهمد کی بریزد کی نریزد.

دلست.

آدم که نیست.

نمی فهمد!

 

 

 

 

 

این لینک رو هم ببینید! 

۸۹/۱۲/۰۸
پشت کوهها

نظرات  (۲۸)

می خواهم به زودی ببینمت
کنار چهار راه دلتنگی
خیابان تنهایی
کوچه دوستی
بن بست عشق
پلاک محبت
یادت باشد
من ساعت دلتنگی
یک ربع مانده به دلهره
منتظرت هستم

www.6alpha.blogfa.com

ما دختر نداریم!
علی الحساب...!
ای کاش می تونستم به زمانی برگردم که:

........."تنهاغم زندگیم شکستن نوک مدادم بود"..........

از انسانها غمی به دل نگیر زیرا خود نیز غمگینند!

با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند!

ای کاش شک داشتم که این پست رو نخوندی!
۰۸ اسفند ۸۹ ، ۰۳:۱۴ در راه مانده !!!
ای بابا
خوب یه آدرس هم به ما بده که بریم زنگ طبقه بالاش بزنیم
.
.
. شیراز خوش بگذره
.
.
.تغییر مکن دادم ف سر بزن

شیراز- فلکه ی دوم -دست راست
۰۸ اسفند ۸۹ ، ۰۹:۳۹ روزهای پرتقالی
دل آدم اگر نریزد که دل نیست!

چه قدر این لینک خنده دار بود! کلا از منظرشان هیچ چیز سابقه نداشته در ایران!

اون که آره!
- هوای ابری تو شیراز جون میده برای... برای.... برای......................

- چه جالب همیشه این قسم اتفاقات "شیراز" می افته...

- اینکه هی رفتید توی هپروت که اصلاً عجیب و بعید نبود تو اون شهر.

و...

- من کسی رو می شناسم، که سر همین صبر کردن کسایی که می خواستن بهش اطلاعات بدن، چندین نفرو از دست داد. درسته قسمتش نبود، اما همیشه اولین چیزی که به ذهنش میاد، اینه "نباید صبر می کردم."

***

آقا قسمت شما ایشالا. اطلاعات خواستی(اگه خواستی و بلت بودیم) تندی برات پیدا می کنیم که جا نمونی.

ما خراب این معرفت شماییم!
وااااااااااای چقدر خندیدم با این لینکه. وااااای.

باید گریه کنید!
.
وقتی خودتون به حال و روز آقااحسان دچار شدید، می بینیمتون!

اگر بودید تا اون روز پیشهاد می کنم همین کار رو بکنید!
مگه میشه آدم این موقع سال بره شیراز و حوصله اش سر بره؟!

یا للعجب...

سفر به سلامت!

بیشتر از این نمی تونم بگم!
اللّهمَ انّی اسئلُکَ

آرامش نه فتنه

اللّهمَ انّی اسئلُکَ

امنیت خاطر و نه تشویش

اللّهمَ انّی اسئلُکَ

درک حضور نه غفلت و گمراهی

.
.
.
.
و.....

به روزم....خوشحال میشم هم سنگری سربزنی

سبحان الله!
۰۸ اسفند ۸۹ ، ۱۴:۵۵ حسام الدین معین درباری
ای بابا! شما هم کشته ای ما را با این وبلاگهای تو در تویت

این آخریشه دیگه!
کاش این روزاشو یادش بمونه

کاری می کنیم که بمونه!
اون وقت می گن چرا کارلوس کرش نیومد بشه سرمربی تیم ملی!! با این عملیات نظامی و این تیراندازیا و این ناامنیا و این بی عدالتیا و این بی قانونیا و این کشت و کشتارها و این به شهادت رسوندنا شما حاضر بودی پاتو بذاری توی غربت؟

:)
یاللعجب!

به جان شما !
سلام.
مرسی که سر میزنی....
اگه دل آدم عقل داشت یا عقل آدم دل داشت فک می کنین اینهمه دردسر می کشید؟

اینم از اون حرفا بود!
در مورد سوسیالیست و اینا
ببینید
من الان با این مثال فهمیدم که مثلا دو تا ماهیگیر میرن ماهیگیری هر کدوم 5 تا ماهی میگیرن بعد یکیشون هر 5 تاشو میخوره
یکیشون 2 تاشو میخوره 3 تاشو میفروشه باهاش تور میخره فرداش 20 تا ماهی میگیره.
بعد الان کمونیست اینو قبول نداره. یعنی سود ِ شخصی نباید داشته باشه کسی. همه چی واسه دولت ِ و واسه همه ی مردم که همه به اندازه ی نیازشون استفاده کنن. بعد سوسیالیستم انگار شبی همینه
ولی من یه جا خوندم تو سوسیالیست جلوی این تهیه ی وسیله و سود و اینا گرفته نمیشه
بعد با دینم مشکلی نداره
بعد اون وقت فرق این سوسیالیست با دموکراسی چیه؟
یا من اشتباه فهمیدم؟!

متاسفانه گرایشای چپ توی دانشگاههای ما همیشه بوده وهست. "حضرت مارکس!" رو هنوز خیلی ها از قشر به اصطلاح روشنفکر ما می پسندند ومی پرستند...
آها ! گرفتن مطلبو !

اما مگه خودتون هم شیرازی هستید؟!! یا تنه تون به تنه ی اونا خورده؟

یه کم از هر دوتاش!
سلااام.
راستی راستی دلمون تنگ رفته بود برا پرسه زدن تو کوچه باغ!

سفر به خیر...
دو هفته پیش شیراز بودم...
هوا فوق العاده بود...

سفر کوتاه بود و قسمت نشد بریم زیارت...
حسرت رو دلمه...
رفتید خیلی دعا کنید مارو.

جا همه خالی
این دل بی انصاف اگه حرف حساب حالیش بود
که حال روز ما به از حال بود...

زبان نفهم است بس که ...

:-)
سلام.دعوت به اتاق فکر وبلاگی.برای نظرات همه گوش شنیدن داریم.
ممنون میشم با نظراتتون یاریمون کنید.خداوند توفیق خدمت بده.
منتظرم.یا علی
شما کجا علوم سیاسی می خونین؟؟

تهران!
برای پست بالا :

وقتی تیپ بسیجی های اصلاح نژاد شده رو میزنی اینطوری هم میشه دیگه !

ما هزار چهره عوض می کنیم!
چه حس بدی!
سلام

سرشار شدم از حس گناهکاری.

منتظرم
یاعلی
سلام

بابت پست قبلی باید بگم خدا به رفیقتون صبر بده!
از قول من بهشون بگید: بابا قران میگه با دست خود؛ خود را به هلاکت نیندازید!

و اما لینک!
جدی بود یا ساختگی؟راستش از این آدما هیچی بعید نیست.انتظار رفتار و حرفای سنجیده ازشون نداریم.شاید واقعی باشه! آری؟

منتظرم
یاعلی

سلام. معذرت. مکالمه ساختگی نبود.
سلام

اقا چرا جواب ما رو ندادید؟ اون لینکه رو میگم!

منتظرم
یاعلی
الان یعنی چون رمز داره ما نباید بخونیم؟
بعد اگه یکی دلش خواست بخونه چی؟
راستی نمیخان غلطه نمیخوان درسته
تو رو خداااااااا چرا غلط املایی آخه؟؟؟؟
این دو خط آخرش که مربوط به غلط املاییه رو حذف کنین :دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">