پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

همین

يكشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۰، ۰۳:۰۷ ق.ظ

 

به نام خدا

 

 

گاهی وقتها آدم باید برود گم بشود. یعنی برود توی یک بازار شلوغ مثلا. از همانجایی که گوشه ی چادر مادر از دستش رها شده همانجا بنشیند. راحت هم بنشیند. وگریه کند . وگریه کند تا شاید دوباره پیدا شود. حالا پیدایش کنند چه بهتر. ولی مهم اینست که دوباره پیدا بشود.

گاهی وقتها آدم باید برود گم بشود. تا شاید دوباره پیدا بشود.

همین

۹۰/۰۱/۱۴
پشت کوهها

نظرات  (۱۴)

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
به شرطی که پیدا شدنی در کار باشه. بدونی که کمی جلوتر اقا پلیسه هست یا ستاد گمشدگانی، مامان بابای زبلی، چیزی که پیدات کنن....

هوالاول لایک

باید ستاد گمشدگان تشکیل بدیم !
چه قدر این نوشته ات قشنگ بود...
عااالی بود
.
حالا، پیدا شدید؟

هعی !
سلام
سال نو مبارک!
به امید این که همه مون خودمون رو پیدا کنیم.


منتظرم
یاعلی

به همچنین
اتفاقا من همیشه فکر می کنم به یه گم شدنی که دیگه تهش پیدا شدن ِ دوباره و اینا نباشه. بعد یه کم که فک میکنم میبینم فکرم چرت و پرت گفته و اینا آدم پیدا نشه خیلی سخته
خواستم بگم یادداشت ِ خوبی بود. از آن گاهی وقت هایی بود که کاملا ملموس بود و همه درکش میکنن تقریبا.
راستی سال ی نو ِ خودتون مبارک. نوروزتان پیروز. صد سال به این سالها
لایک به کامنت اول
+
خود " همین " یعنی خیلی !

ای بابا !
سلام...
خیییلی تاثیر گذار بود..
من می خوام برم گم شم..
شما نمی یاین؟

بذار یه چن وقت دیگه !
سلام دوست عزیز..
بروزم و منتظر..
مهم تنها شدنه!

عجب !
من هنوز نفهمیدم چی شد!

چی چی شد ؟!
یعنی بریم گم شیم دیگه؟

نه به این شدت !
آخه من فکر می کردم پست قبل یعنی خداحافظی تا ایجاد یه وبلاگ جدید

نه بابا !
احیانن اگر خیلی گم شدید زنگ بزنیم 110 پیداتون کنه ! والا ! حیفید ! به درد جامعه میخورید با این اصلاح نژادی که شدید !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">