پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

د س ت ه ا ی ت

دوشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۰، ۰۴:۳۲ ب.ظ

 

به نام خدا

 

 

دستهایت را نگرفتم هرگز.

نه اینکه قدرت گرفتنشان را نداشتم

نه

که میدانستم٬

قدرت رها کردنشان را نخواهم داشت.

 

 

۹۰/۰۴/۰۶
پشت کوهها

نظرات  (۱۲)

عیول!
این خیلی خوب بود به مولا!
اصن خیلی خوباااا
خیلی...
(یکی که تو کف مونده نمی تونه هم خودشو آب بکشه بیاد بیرون)

:)
خاک عالم. اگه دستهاشو می گرفتید اسلام به خطر می افتاد. خدا رحم کرد.

همون دستیه که آشغال نبود آشغال شد؟؟؟

:)
همچین بگی نگی خوب دارید شاعری میکنید ها !
حسودیم شد به این نوشته های قشنگتون

لطف
تچ تچ تچ تچ! مثبت هیجده می نویسین؟ تچ تچ تچ تچ!!

شکلک یک کودک!
سلام

این مخاطب مبهم شما کیه؟
خودمون باید بریم تو حس تا بفهمیم؟
من هیچ وقت از اینا سر درنمیارم!

منتظرم
یاعلی

هرگز ناامید نشید!
سلام
و قربانی میکنیم دیگری را به جرم نداشتن جرات...

کاش میدانستی اگر دستهایم را برای یکبار میگرفتی...
...
دستهایم را بگیر...

جان؟؟؟
دوباره سلام - کُلمَن علاقه وافر داریم به سلام! البته نا گفته نمونه که ایشونم ابراز علاقه کردن به ما!!-
میگم چه خبره ها!!!
امتحانات دانشگاه دولتی تموم شد همه آمار نو شدناشون رفته بالا!
ببین چه میکنه امتحان با آدمیزاد!!!
ماشاالله...
الله اکبر...
خدایا توبه...
...

مال بچه هاس
باز سلام
راستی مگه قرار نبود بذاریدشون دم در؟!
شما که نگرفته رهاش نکردی که برادر!!!
...
سلام.تبریک میگم وبلاگ زیبایی دارید. سیب ترش
راستش خیلی اتفاقی اومدم اینجا. اسم سیب ترش رو که دیدم 1 لحظه جا خوردم
اسم و قالب وبلاگتون من رو یاد روز اولی که اسم لیمو ترش رو انتخاب کردم و دلیل انتخاب کردنش انداخت.یعنی یاد وقتی که حتی پامو تو دنیای مجازی نگذاشته بودم.اما چقدر اون روزا متفاوت بود...
وارد اینجا که شدم اول یه لبخند اومد رو لبم که هرچی بیشتر رو لبم موند تلخ تر شد
حالا هم به دنیاااا حرف اومده تو ذهنم که هر کلمش یه دنیا احساسه و فکر نکنم با چند بار فشار دادن دگمه های بی احساس چیزی نصیب این مانیتور لعنتی شه.فکر کنم سکوت بهتر حرف دلمو نشون بده تا مانیتور...
امیدوارم همیشه شاد و سبز باشید...

ممنونم
تو زندگیتون "دست زیاد شده"
یه جورایی از ابهام مارو در بیارید. مثلاً بگید اون دسته که رفت تو سطل اشغال شماره اش 1 بود. بعد این مثلاً 2 . همینطور به ترتیب شماره بندی کنین.
.
انتهای دست هایت
بندری ست برای آرامش!
یه تراژدی خود خواسته.بعضی وقتا فک می کنم ناف آدمارو با حسرت بریدن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">