پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

Title-less

چهارشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۰، ۰۵:۰۰ ب.ظ

به نام خدا

  این دغدغه های رنگارنگ و پوچ زندگی امروزهای ما ٬آدمی را میل می دهد به بازگشت به بدویتی ساده و فرار از همه ی "قرار دادهای اجتماعی" که می گفتند آدمها برای بدست آوردن مزایای زندگی جمعی باید با تن دادن به آنها هزینه اش را بپردازند. چه می شود اگر هزینه ی این قراردادها مسخ آدمی باشد. یا مرگ. که گاهی مرگ ترجیح دارد به مسخ شدن. مجموعه ای از هزاران هزار نفری که در کنار هم زندگی می کنند و هنوز به قول هابز٬انسان گرگ انسان است و قدرت وبه حداکثر رساندن منافع فردی حرف اول را میزند. پنج نفر هستند که با کمک هم می توانند یک گوزن شکار کنند وهمگی سیر شوند. همینطور هر کدامشان با یک خرگوش هم سیر می شود. وقتی گوزن نزدیک می شود٬یکی از آنها به خرگوشی حمله می کند که همان نزدیکیست واینطوری گوزن را فراری می دهد.خودش سیر می شود ولی بقیه گرسنه می مانند. ترجیح منفعت فردی به جمعی. قراردادهای اجتماعی که نمی توانند به خاطر طبیعت بشر٬بی عنصر اخلاقیات ومذهب کاری از پیش برند و در عین حال هرگز در بدنه ی تز آنها اثری از هیچ عنصر غیر مادی نیست... معنویت آنقدر بی ارزش جلوه داده می شود که بزرگترین فیلسوفان سیاسی می گویند٬ بی شک در نظر گرفتن وزنی برای آنها در تحلیلهایتان اشتباه محض است و آدمها نسل پشت نسل می شوند خمیرمایه ای که قالبهای ناموزون وبه درد نخور اشتباهات تاریخی و دانسته وندانسته ی گذشته را با خود تا مرگ می برند وافول و افول و سقوط در دره ی جهلی که انتها ندارد.

اینها مقدمه ای کاملا بی ربط برای رسیدن به این نکته ی بیخود بود که بعضی ها( یعنی خود من!) حتی اگر پشت کوه هم بروند باز دلشان برای نوشتن تنگ می شود و بدون بهانه می خواهند از دوباره شروع کنند و اصلا هم آدم نمی شوند و تازه از این دل کندن ها دارد خوششان می آید. بعضی ها در نوع خودشان خیلی دیوانه اند. هیچ چیزشان سرجایش نیست باز دل نفهمشان نوشتن میخواهد! همیشه هم آخرش می گویند :دل است دیگر. شعور که ندارد !

۹۰/۱۰/۱۴
پشت کوهها

نظرات  (۱۷)

اول؟

بله !
یعنی پاراگراف اول و که داشتم می خوندم فک کردم مقدمه ی پایان نامتونه! بقرعان! خیلی علوم اجتماعی ای و استراتژیکی و با کلاس نوشته شده آخه!
اقا من دیگه تبریک و اینا نمیگم دیگه! فقط خواهشان موفق باشید در ادامه ی نوشتن!
بعدشم که خیلی از خودم خوشم اومده! بعد از ده روز که اومدم نت یهو شما وبلاگ دار شدین! ظهور ناگهانی خودمو به فال نیک میگیرم! پاقدمم خیره ایشالا! (تا حالا شده یکی به صورت ممتد در این حد خودشو تحویل بگیره یا من اولین نفرم؟!)
خوشحال شدم ادرس جدیدتون رو دیدم . شاید همونقدر که موقع خوندن اون پست خداحافظیتون ناراحت شدم .

اقا این چیزایی که نوشتید چقدر مربوط بود به اون سوال من توی بلاگم که چرا اصلا باید ادم ازاده باشه . خلاصه مستفیض شدیم . تشکر

خوشحالم که خوشحال شدید .
۱۴ دی ۹۰ ، ۱۸:۲۳ قرعه عشق
من می دونستم جک!
من می دونستم که پشت کوه ها هم اینترنت هست...اونجا بلاگفا هم آنتن می دهد! تازه پول نفتشان را هم به شان می دهند!
.
.
من خیلی خوشحالم که شما مثل انسان های خوب آمدید و آدرس وبتان را دادید! الان یک نفر دیگر هم این دنیا را ترک کرده که من حتم دارم جای دیگر می نویسد! آنجا را باید کشف کنم!
.
.
این ارجحیت جمع به فرد هم خیلی جای بحث دارد...ولی مثالتان واقعا جالب بود... در دنیا یکی دل هست که شعور ندارد و یکی هم قشر شریف "..." بلانسبت شما!
حالا پشت کوهها هم شهریست یا فقط پشت دریاها شهریست؟
۱۴ دی ۹۰ ، ۲۰:۱۱ زهره سعادتمند
اتفاقا اگه یه نفر توو این دنیا شعور داشته باشه، همون دله!

شما الان برا دلتون شخصیت قائل شدید !
چقدر خوب که به حرف دلتان گوش دادید که اتفاقا عجیب شعور دارد!
سلام

یا علی مدد است...

سلام
سلام
به به
مبارک باشه

سلام. ممنونم
۱۴ دی ۹۰ ، ۲۳:۲۷ مدادتراش
سلام


خدایی انقد ذوق کردم پیامتونو دیدم! البته بماند که می دونستم نمیرید!! به جون خودم!

بعدش، مگه میشه نوشتن رو فراموش کرد؟!!! آدم بدون ِ نوشتن میمیره...یک مرگ ِ تدریجی..

+ چه جوری شما رو لینک کنم؟ یه پیوند تازه؟ یا اصلاح ؟

هر طور می پسندید!
اینی که نوشتید چیزیه که خیلی بهش فکر می کنم...

نتیجش رو به منم بگید لطفا !
ای جان !
یه جا هم پشت اون کوه نگه دار واسه من که بیام !

نمیشه حاجی! هرکی باید پشت کوه خودش رو خودش پیدا کنه.
خصوصیه

هوووم
سلام هم دانشگاهی خوبم ...تو جامعه مجازی دانشجویان منتظرتم ... همه دانشجوها جمع شدیم اونجا --http://unikade.ir
سلام.
فکر کنم قبلا هم اومده بودم وبت البته شاید چون برام آشناست به هر حال.
من دنبال چند تا نویسنده تو زمینه ی طنزم میتونی کمکم کنی؟
سلام
وبلاگ خوبی داری . خوشحال میشم به سایت من هم سر بزنی و نظرت را بدهی .
بیا و نظرت را هم بده
اگرم خاستی لینک کن و خبر بده .
دوستت دارم
منتظرتم
خرید شیرینی های مخصوص یزدی از خود شهر یزد برای شما

http://www.shiriniyazdi.ir
سلام

تمام پست ها رو دیشب دوباره خوندم + نظراتم. چقدر حرف میزدم قدیما! :| :D
عجب یک سالی بود!

عکس ها به فنا رفتن، نشون داده نمیشه.

اینجا همان پست ِ " دل است دیگر. شعور که ندارد! " است...

موفق باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">