پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

Title-less

شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۰، ۰۱:۰۲ ق.ظ

به نام خدا


افکار آدم یک وقتهایی خیلی مغشوش و مشوش و طوفانی , به همراه افکتهای رعد وبرق و صدای باریدن تگرگ وبعضا زیرلایه ی صدای جیغی در اعماق جنگلهای تاریکٍ وهم انگیز می شود. این وقتهاست که بدلیل بالا رفتن شدید جریان افکار و گنجایش محدود مخمان , جریان مذکور به صورت قل قل از زبانمان به بیرون سرازیز می شود .در این حال اگر کسی ما را ببیند به شیرین عقلی ما یقین پیدا می کند. اخیرا متوجه شدم این جریان خروجی افکار دارد به صورت ناخودآگاه به زبان لاتین صورت می گیرد. یعنی ممکن است شب توی کوچه از کنار ما رد شوید و چون در آنوقت اعصابمان داغان است, بشنوید که داریم فحشهای بووق دار غیرفارسی می دهیم.

ضمنا مطابق تحقیقات دانشمندان درصد زیادی از آدمها در طول روز به صورت ناخودآگاه با خودشان حرف میزنند.

پس ما نگران خودمان نیستیم.

شما هم نگران خودتان نباشید !

۹۰/۱۲/۲۰
پشت کوهها

نظرات  (۲۰)

۲۰ اسفند ۹۰ ، ۰۱:۲۸ زهره سعادتمند
دیوانه ها آدم به آدم فرق دارند

نقاط مشترکمون زیاده ولیا !
چه بامزه که بیماری ها انقددد شبیه هم می تونه باشه! به نظرم بیاید طی یک پست بسنجید که کی چقد فحش بوق دار بلده!
بعدش هم این که صداهای توی عقل ما بسیار هم خودآگاه، دور از جانتان، ور می زنند! یکی می گه اون یکی جواب می ده بعد دوباره اولی بعدتر دومی...ادامه تا یکی از همین فحش های نون و آب دار حسابی نصیب جفت شون می شه و هر دو لب می گزند و ساکت می شوند و در کنج عزلت شان تا راند بعدی بحث و جدل ها باقی میمانند!
خوب شد از نگرانی ما رو در آوردی حاجی !

نکته جالبش اینه که تو ایران به زبون خارجکی فحش بدی موردی نیست. من اینجا گاهی یادم میره ملت می فهمن آبروم میره !
سلام


ما آقا زل می زنیم به در و دیوار یا وبلاگی ، دفتری سیاه می کنیم.

ما هم می تونیم امیدوار باشیم؟
به حق همین روزای آخر سال خداوند همه رو همه رو همه رو شفا بده انشاالله.
دلم می خواهد توی سیزده روز عید فکرم را از من بگیرند اصلاً
دروغ گفتم.
دلم می خواهد دیگر نگویم این اصطلاح مذخرف "دلم می خواهد " را!
پووووووووووف دیگه تحقیق نمیخواد. من همیشه با خوم حرف میزنم! بُلَن بُلَن! بعد خب ی وقتایی ضایس! مثلا ی بار داشتم دسشویی دستمو میشستم با خودم حرف میزدم بابام پشت در بود! اومدم بیرون گف با کی حرف میزنی اون تو؟!!!
خب آدم خیط میشه خب!! یا مثلا تو راه خوابگا تا کلاس اگه تنها باشم با خودم حرف می زنم! فش نمی دم ولی! خب من خیلی مودبم. میدونین که!

میدونم .شما از اون خونواده هاش نیستین ! ولی حرف زدن با آینه ی دسشویی در بین جوانان بسیار شایعه !!
ای بابا قبلا که ویزیتتون کرده بودم! معلومه داروهاتونو مصرف نمی کنین...
هی روزگار ...
با خودم؟؟؟؟
خیلی کم پیش میاد بلند حرف بزنم. کوتاه هم.
۲۰ اسفند ۹۰ ، ۲۲:۵۶ قرعه به بهار!
آره من با آیینه دسشویی گریه هم میکردم!!...
.
.
همچین میگه تو راه خوابگا!!! انگار سه ساله اونجاس! دوهفتس رفته هااااااا
سلام

با توجه به قراین و شواهد از حال ِ دوستان، من خیلی سالمم! به عبارتی اصلن و ابدن مشکلی ندارم!
۲۱ اسفند ۹۰ ، ۰۱:۲۶ زهره سعادتمند
آخه جالبش میدونید چیه؟
طبق تجربه ی من آیینه های دسشویی همیشه آدمو خوشگل تر نشون میدن! دقت کردین؟
چرا واقعا؟؟؟

مگه اینکه آینه ی دسشویی ما رو خوشگل تر نشون بده !
اجرت با خدا
نمیدونین چه ثوابی(صواب؟) هست در دلشاد کردن مردم.
ای کلک بچه بودی دوست داشتی کفش تق تقی دامن چین دار پات کنی
۲۲ اسفند ۹۰ ، ۱۲:۴۲ bahar به قرعه
به تو چه؟!
ار وقتی بچه دار شدم نمیتونم اونقد که باید و شاید با خودم حرف بزنم !
دلم برای اون روزای با خود حرف زدن تنگ میشه !!

دل تنگی نداره راستش.
جای منم عید شیرینی و آجیل بخور

تو جوون بخواه !
۲۳ اسفند ۹۰ ، ۱۹:۱۵ قرعه به bahar
میام خاوران براتااااااا...( قسمتی از متن سانسور شده است!)
مگه چی گفته بود دیکتاتور؟؟؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">