پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

Title-less

جمعه, ۴ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۳۵ ق.ظ
به نام خدا

این چند وقتی که نبودم خب خیلی چیزا عوض شده. یه سگ داشتیم که گویا با سگ باغ همسابه ازدواج کردند و امروز که رفتم دیدم بله ! صاحب پنج فروند بچه شدند ! صحنه هایی دیدم از توجه و علاقه ی مادرشون بهشون که واقعا تحت تاثیر قدرت غریزه ای قرار گرفتم که خدا در وجودشون قرار داده. سگ ماده تا چندین هفته بعد از تواد توله ها تقریبا اصلا رهاشون نمی کنه و انقدر بهشون شیر میده تا راه بیفتند. توی این مدت البته سگ نر تقریبا هیچ توجهی به بچه هاش نمیکنه قربونش برم و مشغول زندگی سگی خودشه !

اینم تصویری از توله های مربوطه به حالت در هم تنیده و در خواب :

۹۱/۰۱/۰۴
پشت کوهها

نظرات  (۱۲)

۰۴ فروردين ۹۱ ، ۰۲:۱۶ خارج ازچارچوب
آزادی به این میگن!ماده 5قلو اورده کسی صداش در نمیاد! اون طرف نره صاف صاف راه میره و عین خیالشم نیست!
اتفاقی به وب شما هدایت شدم....
دیدم چه آبرو مند سگتون با سگ همسایه ازدواج کرده....
چندی پیش سگی داشتم در بلاد ....
با سگ همسایه کار بدی کرد...یحتمل همجنس باز بود....
آبروی ما رو برد....ما هم مجبور شدیم از بلاد نقل مکان کنیم....
حاجی یه چنتاشون رو بفرست اینجا با قیمت تپل برات بفروشم !
سلام

اینا با چشم باز می خوابن؟!
۰۴ فروردين ۹۱ ، ۱۴:۰۳ زهره سعادتمند
الهــــی
همیشه اینقد مهربون میخوابن؟؟

برای اولین بار از موجودی به نام سگ خوشم اومد!
چقدر دوست نداشتنی!
من هیچ وقت نتونستم به حیوانات علاقه مند بشم! اونم از نوع سگش!
البته نه که فک کنی میترسم ها! نه! خاطره بد دارم! به قول فامیل دور :)
سگ ها هم مذکر بودن خودشونو نشون میدن
جدن دلمان خواست محل زندگی تان را ببینیم!
نفهمیدید چقدر مهرش کردن؟
اگه سگ ماده مهرش رو سنگین تر در نظر می گرفت این نره اینطوری سبک سری نمی کرد. به خدا!
منم یه بار موفق شدم بچه های چند دقیقه ایِ یه گربه رو ببینم. اون وقتی که هنوز چشماشون بسته س و نمی تونن وایسن روی پاشون و صدای گنجیشک درمیارن از خودشون!
کلا سعادت می خواد دیدن این صحنه ها!!

اینا الان سه هفتشونه هنوز صدای گنجیشک در میارن!
چقده ملوسن اینا... من سگ دوس دارم و کلی هم می ترسم ازشون...!
سگ دیدم ودلم کباب شد باز!یه سگ خوشگل داشتم که با دوراهی عجیبی روبرو شدم!
مادرگرامی کفت یامن یا سگه!
دادمش به یه دوستی که براش پاپیون و فکل خریده و ازاین سوسول بازیا.وقتی دادمش و میومدم حس مادری رو داشتم که بچشو داده به یه نفر دیگه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">