پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

Title-less

چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۱، ۰۲:۱۶ ق.ظ
به نام خدا


یه حسی شبیه وقتی میخوای با چتر بپری

نه

"مجبوری" با چتر بپری

ولی می ترسی

نمی دونی

نمی دونی باید به تجهیزاتت اعتماد کنی

یا به خدا ! 

۹۱/۰۵/۰۴
پشت کوهها

نظرات  (۹)

به لفظ خودش میگفت:

اگه فقط به تجهیزاتت اعتماد کنی ... بالاخره یه روز که فکر میکنی همه چی درسته
اون بالا چترت باز نمیشه !
سلام

خواستم بگم با اطمینان از تجهیزات باید به خدا توکل کنی اما دیدم درست نیست!
کلا اول و آخر همه توکل هست.
خیلی وقت ها همه چیز سرجاش بوده اما چون خواست خدا بر اون امر مقدر نبوده بی نتیجه مانده و بالعکس!

منتظرم
یاعلی
در ضمن با دیدن کلمه ی "‌مجبور " یاد اون جک افتادم!

به یارو میگن وسط دریا کوسه بهت حمله کنی چی کار میکنی؟
میگه میرم بالای درخت!
میگن وسط دریا درخت کجا بود که بخوای بری بالا؟!

میگه: مجبورم میفهمی!

منتظرم
یاعلی
بیشتر از همه به دعای خیر مادر!
چی بگم والا
اما همیشه لحظه آخر خدا نزدیک تر میشه !!
مثل وقتی که تو جنگل گم شده بودم و نمی دونستم باید به خدا اعتماد کنم یا زنگ بزنم رفقام با ماشین بیان دنبال م...
۰۴ مرداد ۹۱ ، ۱۱:۰۷ الهه(تب فصلی)
مرگ حقه تجهیزات وسیله است!!!
به هردوش دیگه!
یا به خدا.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">