پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

بامزه بود

پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۲۴ ب.ظ

به نام خدا


یه بچه ی پن شیش ساله رو دیدم که رفته بود یه نون بربری گرفته بود. بعد این نون رو وقتی جلو دهنش می گرفت تا پایین زانوش میرسید و همینطور که میرفت خونه از بالاش هی گاز میزد و اندازه ی چند بند انگشت از بالای نون تورفتگی داشت!

مکث کردم و وایسادم نگاش کردم.

بامزه بود.


۹۲/۰۲/۱۹
پشت کوهها

نظرات  (۱۵)

آخـــــــــــــی ... :)))

خب شما که وایسادین نگاش کردین یه دفه یه عکسم ازش میگرفتین دیگه!!


نچ!
من انقد توصیفات شفاف خرج کردم که یه ذره تخیل شما قوی شه
قدر نمیدونید که!
من براش می مردم فک کنم...

بچه هه :|

کاش ب جای زل زدن ی لیوان آب می دادین دستش

بعد از نون بربری احساس خفگی ب آدم دس می ده در ب در دنبال ی لقمه آب می گرده

 

دیدم ک می گما!


این بچه ای که من دیدم حرفه ای تر از این حرفا بود!
تو WC مسجد، یه بچه ی پن شیش ساله داشت بستنی میخورد!
گفتم:‌جای بهتری نبود اینجا اومدی بستنی میخوری؟ :|
گفت:‌تازه یه بارم افتاد زمین،‌ زود برش داشتم!
من:|
بستنی :|
سوسک های WC :|
همچنان من :|

ولی بامزه بود :))

پشت کوهها :|
اون بچه ای که نون بربری میخورد :|
آقا یادم بیار بعدن که خواستم فیلم انتخاباتی‌تو بسازم این تیکه رو به عنوان جمله‌ی معترضه و محض شادی بازسازی کنیم!

چون محسن رضایی رای نمیاره مجبورید صبر کنید خودم رئیس جمهور شم این خدمت اجباری رو بردارم!

مثل من که چند ماه پیش یه خانم رو توی بالکن خونش دیدم که بچه اش رو بغل کرده بود و با یه آهنگ آروم اینور اونور می رفت !

واقعا قشنگ ترین صحنه ای بود که توی این مدت دیده بودم !

هی روزگار ....


چشاتو درویش کن حاجی ! :)
۲۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۴۲ سیدمهدی ربیعی
ما بچه بودیم نون گاز نمیزدیم اینطوری! (آیکون گیر دادن الکی به نسل جدید)

اصن زمان ما کسی نون نمیخورد! :|

 مگه  زمان شما زمان اختراع شده بود؟!!


آره تازه یادم اومد اصن ما اون زمان زمان نداشتیم که بگیم زمانمون چطوره!
همینطوری دور هم بودیم!

دلم نون بربری خواست

نمیگین یکی دلش میخاد ونمیتونه بره بخره ....

اصن ب فکر دل آدما نیستینا....


من از مسئولین پرسیدم گفتن ایروزا سرهر کوچه ای یه نونوایی هس
پس تمارض نکنید !
ای بابا

گیر کرد تو گلوی بچه...چی کارش دارین خب؟

+ میبینم که شما هم متعلق! به زمان ِ بی زمانی هستین :دی

آره اصن زمان ما نبود !
الان باید کامنت بزاریم بگیم وای چه بااحساس، چه قشنگ؟؟؟ نه اشتباه نکنید من نمی خوام بگم آخی چه با مزه ب.د چون من به نکته ظرفی پی بردم که الان میگم. شما اگه تو بچگی واسه خونه نون می گرفتی که دیگه این صحنه براتون تکراری بود! و براتون قشنگ و با مزه نبود که یه پست بزارنی براش! و این نشون میده شما هرگز برای خونه نون نگرفته بودین...
تا مرد سخن نگفته باشد   عیب و هنرش نهفته باشد
تا پشت کوهها پست نذاشته باشد   تنبل بودنش نهفته باشد
:))

همه ی کودکی من بجای بازی تو کوچه، توی صف نونوایی سپری شد!
شکلک مظلوم نمایی حاد کاذب
۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۱:۵۲ زهره سعادتمند
بامزه بود

میدونم!

تازه کی اون زمان هی پست حذف می کردن؟!

واللللاع


امکانات نبود اصن! :|
ما از وقتی می رفتیم نون می خریدیم که اصن دندون نداشتیم که نونو گاز بزنیم ... لذا میک می زدیم تا خونه بیایم خمیر می شد !!:)

شما اصن پیشکسوت ! :)
نااااازی!
کدومش بامزه بود؟
بچه یا نون توی دستش؟؟

بچه با نون دستش !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">