پشت کوهها

گذشته پشت کوهها

کامبیز در شرایط بحرانی آلودگی هوا :|

سه شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۳۴ ب.ظ

به نام خدا

بچم نمیدونم نور از کجا میاره فوتوسنتز کنه توی این آلودگی!

ولی جدی نفهمیدم هنوز از چه منبعی تغذیه میکنه

احتمالا شبا که ما نیستیم از شیشش میاد بیرون میره سر یخچال!

یعنی کامبیز داره تکامل پیدا میکنه؟!
.
.
.
می ترسم فردا میرم اداره ببینم رفته پشت میز من نشسته داره با تلفن حرف میزنه ! :|
۹۲/۰۹/۰۵
پشت کوهها

نظرات  (۲۸)

سلام
ترور نشید!!
کریمخان :دی

کریمخان به قتل رسید ترور نشد! :|
یه ماشاءالله بگو حاجی ... خوب نگاه میکنم انگار کامبیز افسردگی. گرفته؟

یه چند هفته گذاشته بودیمش پیش یک بنده خدایی که اصن توجهی بهش نکرده بود
به موقع به دادش رسیدیم وگرن الان بی کامبیز شده بودیم!
سلام
تشخیص ندادم چه گیاهیه. گرچه یادمه مدتی قبل اینجا دربارش خونده بودم. ولی یادم نمیاد اسمش رو.
ولی, اگر قبلا برگهای کاملا سبزی داشته, این سوختگی نوک برگها, نشونه اینه که حالش اونقدرها هم خوب نیست.
ماها که توی محیطهای آلوده زندگی میکنیم (حالا هر شهری از ایران) کم کم بدنمون به اون شرایط عادت میکنه. گرچه اثرات تخریبی ش رو هم میذاره. ولی خیلی بی تابمون نمیکنه در شرایط عادی.
این موجودات هم که با ما توی این هوا زندگی میکنند, کم کم بهش اخت شده اند!!
:(

این سوختگی رو از اول داشت! اسمشم کامبیزه از گونه ی بامبو!
:)

:)
تلفنش کنترل کنید یه وقت رابطه پیدا نکرده باشه
، داستان شه براتون 

بد دوره ای شده اصن
آدم به کابمیزشم نمی تونه اعتماد کامل داشته باشه!
۰۶ آذر ۹۲ ، ۱۷:۰۱ طاهر حسینی

سلام منم بهش برسونید!

بهش بگین بی معرفت شدی زنگ نمیزنه دیگه!


کامبیز؟
بح بح چه مردی شده واسه خودش! دیگه وقتش براش آستین بالا بزنین!

پارسال تا امسال همش دو تا برگ زده !
بچم زوده براش این حرفا!
این چه مدل بچه داری هست؟

طفلی نوک برگش زرد شده که!



ببینم یه کاری می کنید حضانتش رو از من بگیرن !
:)
بیچاره  سوخته نوک برگاش ... یه چیزیش کمه ...


نیاز به توجه داره فک کنم!
۰۶ آذر ۹۲ ، ۲۱:۱۷ یک دانه شن
الهی خواهر قربونش بره چقدر بزرگ شده!

نه خودش طفلکی به من چند شب پیش اس زد شماره چندتا پیتزایی و ساندویچی رو خواست منم واسش اس کردم نگو بلا برده واسه خودش می خواسته.

کامبیز نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو
برگ سیاه ساقه بلند واخ و واخ و واخ

من شماره فست فود بدم بچه ی خودتون خووووبه؟؟!
و ایضا بحران آلودگی آب و ظرف...

سپرده بودیمش به یه بنده خدایی رسیدگی نکرده بود اصن
نورم حتی بهش نرسیده بود برگاش ول شده بود دیگه
کامبیز در دوران نقاهته فعلا!
۰۷ آذر ۹۲ ، ۰۰:۱۳ محمد مهدی
مه‌تابِ من کجایی؟

مهتاب تو بی وفاای!
پدر دلسوز گرامی!
این نورش خوبه
آبشو عوض کن زود به زود
بعدم گیاهان از طریق ریشه تغذیه میکنن حتی اگه جواب تلفن بدن! برو براش کود مایع کامل بگیر. یا اگه میخوای الکی پول خرج کنی قطره بامبو بگیر.


فک کردین من دلسوز گرامی نیستم؟!
لازم باشه براش گلدونم میخرم !
اون کریمخان نه! این کریمخان !

در هر حال روحش شاد و خیابونش پر رهرو!
سلام
خب, پس لازم شد هر چند وقت یکبار (ولی زود به زود) یه عکس ازش برامون بذارید که بدونیم خوب ازش مواظبت میکنید و حالش رو به بهبودیه. بلکه شهادت بدیم و حضانتش رو ازتون نگیرند.
وگرنه که فعلا اوضاع خوبی ندارید...
;)

من از فرصتی که در اختیارم گذاشتید سپاسگزارم! :)

شادلی بنوش!

باشه!
۰۷ آذر ۹۲ ، ۲۳:۳۹ خارج ازچارچوب
بچه رو ببر تو سرطان نگیره.
هروقت میام تو این خیابون یاد نماز جمعه و پاساژ علاءالدین می‌افتم.کامبیز توام اضافه شد.

کامبیز برگ تکون میده!
۰۸ آذر ۹۲ ، ۰۷:۱۴ محمد مهدی
من نمی‌فهمم. شما می‌خواین واسه‌ی یه گل که تازه دوتا برگ به‌ش اضافه شده آستین بالا بزنین، بعد منو که اول اول‌ش همه‌ش یه مشت گِل بودم، الان شدم این‌همه رو نادیده می‌گیرین. متأسف‌م برادون!

مسئولین الان دقیقا کجان که پاسخگو باشن؟!

اصن کامنت محمد مهدی کل جریان رو از دست من گرفت دونقطه دی حتی دو نقطه اصن فروردین

 

من فقد دلم می خواد ببینم فرضا اگه مسعولین جاشون هم مشخص بود دقیقا چ جوابی داشتن ک ب این بچه بدن:))))))))))))))))))

 

 

 

مهتابِ این جان!

مسعولین هیچی

 عاخه تو کجایی؟ :)))))))


یه مدته دیگه مسئولین اصن نیستن!
نگرانشون دارم میشم کم کم !

شما حالا اول آب این کامبیز جونو که انگاری جاشو خیلی خراب کرده عوض کنید ..آلودگیم درست میشه !

شبا قرص آهن بدینش واسه زرد شدنش !

این رفیقتونم که دیگه حالا از گل بودن در اومدنو(اقا محمد مهدی) یه فکری به حالش بکنید..اونم مثه کامبیزتون چ فرقی میکنه ...مسولین اون آستین هایی را که رفته بالا پایین نیارن با تدبیر از سرشون هم زیاده


عاقا محمد مهدی جون بخاد!
کیه که بده ؟!
کامبیز مرد روزهای سخته! :دی

:)
۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۷:۲۳ مـَـ ه جَـبـیـטּ
آخی ..
چ بچه مظلومی ..
پَراش سوخته ..

:|

:|
abesho avaz mikardin aghalan( ....................harfe chizar)

عوض کردیم!
هوالعشق فرمودن براش آستین بالا بزنید
من میگم برای خودتون آستی بالا بزنید بلکه هم این طفلی به یه نوایی رسید!
فقط یادتون باشه نامادری بدجنس براش ثمری نداره ها!
چه اسم با مسمایی هم داره! به به!

کامبیز نامادری نمیخواد!
بعله!
واااای کلی خندیدم ... چقدر شما جوونا خلاقید ! ...

منم واسه گلدونام اسم میزارم از این به بعد ... دوتاشون به رحمت خدا رفتن
یکیش رو گذاشتم بیرون گفتن هواش باید سرد باشه کلا یخ زد !! یکیش هم گفتن نور غیر مستقیم میخاد ما نداشتیم یکی یکی این برگای نازنینش افتاد فقط مونده یه برگ بهش ... عکسشو میگیرم یکی بلکه بدادش برسه ... بچه م از دست رفت ....

شما سعی کنید از گلای مصنوعی استفاده کنید!
آخه این چه وضع گل داریه ؟! :|
کامبیز این عکسا رو ببینه پس میفته!
۰۸ بهمن ۹۲ ، ۰۲:۱۴ پلڪــــ شیشـہ اے
میگم کامبیز طفلی تون که نوک برگ هاش سوخته ممکنه بر اثر شوری آب باشه!
وقتی آب املاحش زیاد باشه نظیر آب لوله (شرب شهر) گیاه نوک برگ هاش میسوزه
اگر میتونید آب تصویه یا آب سماور بهش بدید!
زیر گلدونیش هم اگر خیس شد حتماً آبش رو خالی کنید تا نمکها به سمت ریشه گیاه کشیده نشود!


باوشه!
۰۸ بهمن ۹۲ ، ۰۲:۱۵ پلڪــــ شیشـہ اے
الان گاه کردم عکس کامل شد !
خب چرا طفلی رو گذاشتید داخل آب
ریشه هاش میپوسند

کجا بذاریمش پس؟!
۱۱ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۰۱ پلک شیشه ای
ببریدش اگه حوصله اش رو دارید دم گل فروشی
براش یه خاک مناسب و یه گلدون بگیرید
البته همین طوری هم به گل فروش بگید خاک مخصوص گلدون میخوام بهتون میدن

اندازه گلدونشم باید حدودای همون ظرف شیشه ایه باشه
بکاریدش داخل خاک تا از دست نرفته

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">